
رمان مربای پرتقال
نویسنده : بهار محمدی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 30000 تومان
رمان مربای پرتقال
مربــــای پـــرتقال - میشه کمکم کنید؟ هرچقدر هزینه باشه پرداخت میکنم. سیاوش از جا بلند میشود. پاچهی سفید لک شده را روی دستان روغنیاش میکشد. - آبجی بحث پولش نیست که... دستش را پشت گردنش میکشد و نگاهش را کلافه دور گاراژ میچرخاند. دلش خوش بود پارس حرف گوش کن، آخرین ماشین تعمیری امروزش است. - اوستا... اوستا بیا مشتری داری. طرز ایستادن و چشمان عسلی روشنش، عجیب در نظر سوگند آشنا میآید. اگر گونهی روغنی شده و لباس کارش را ندید بگیرد؛ بی شک میتواند او در دستهی اندک مردان جذابی که در طول زندگیاش دیده جای دهد. مرد لاغر اندام از بالکن گاراژ پایین میآید. - بفرمایید در خدمتم. با صدای صاحب کار سیاوش، رشتهی افکار سوگند پاره میشود. گیج نگاهی به اوستا کار میاندازد. - جان؟ سیاوش ناخواسته پوزخندی کنج لبش مینشیند. و دوباره در دل میگوید: - شوته شوته کلاً تو باغ نیست!