کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان زندان بان مجهول

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : 43000 تومان

رمان زندان بان مجهول

 

اسم من بهارهِ .. پانزده سالمه وسه ماه دیگه، یعنی اردیبهشت ماه وارد شانزده سالگی میشم!
کلاس دوم دبیرستانم و بخاطر اتفاق ها وشرایط بد زندگیم دو سال از همسن وسال های خودم ازتحصیلاتم عقب موندم!

من تهران (قلهک) متولد شدم و مادرم هم متولد تهران بود وبابام متولدشهرستان بود!
وقتی دوسالم بود، مامان وبابام رو دراثر یه حادثه ازدست دادم ومن موندم و یه دنیای سیاهی که حقم نبود ونیست!

بابام ارتشی وکاپیتان کشتی بوده و اونجوری که عمه خاطره واسم تعریف میکنه، توی کارش بهترین بوده اونقدر که باهمون سن کمی که داشته به درجه های خیلی خوبی میرسه و بخاطر کارش تهران زندگی میکرده!

عمه ی بزرگم (خاطره) که فرزند اول خانوادست خیلی سال پیش ها بعداز ازواجش باهمسرش میرن تهران و ازهمون تهران ادامه تحصیل میده!
بابا هادی هم بعضی وقت ها بعداز ماموریت هاش به تهران 

یعنی خونه ی عمه ام میرفته.. مامانم اینا همسایه دیوار به دیوار عمه بودن
 کم کم رفت وآمد ها بابا زیاد میشه و عاشق مامان پروانه ام میشه!

عمه خاطره تنها کسیه که از من و مادرم بدش نمیاد و همیشه ازمادرم خوشگلی هاش تعریف میکنه..
اونوهمیشه چهره ی مادرم رو واسم توصیف میکنه چون من بجز یک عکس سه درچهار 

که برای شناسنامه قدیمی مادرم بوده، هیچ عکس ویا تصویری از مادرم توی ذهنم ندارم!
میگن اون موقع ها مامانت از خونه که میومده بیرون یه محله چشمشون دنبالش بوده..

میگن جدایی از خوشگل بودنش هیکل قشنگ و بی نظیری داشته.. پوست سفید وچشم های میشی روشن وموهای طلایی..

همه میگن من کپی مادرمم حتی دندون ها و نوع لبخند زدنم هم به مادرم شبیه البته بجز چشم هام که مثل روزگارم سیاهه!
عمه هروقت میاد واسم یک عالمه لباس میخره و از آخرین اومدنش الان دوساله که