
رمان زندان بان مجهول
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
قیمت : 43000 تومان
رمان زندان بان مجهول
از خانواده ی مادریم هیچ اطلاعاتی ندارم.. خاله ودایی دارم اما حتی نمیدونم خاله یا داییم چه شکلی هستن و پدربزرگ مادربزرگم در قیدحیات هستن یانه!
چون خانواده ی پدرم با ازدواج مامان وبابام به شدت مخالف بودن..اونقدرکه حتی توی مراسم خواستگاری و عقدشون شرکت نمیکنن و بعداز ازدواجشون بابام رو برای همیشه ترک میکنن و وانمود میکنن که فرزندی به اسم هادی ندارن!
همین مخالفت های خانوادگی هم باعث میشه که عمه خاطره هم به اجبار خانواده ها برخلاف میلیش از بابام دوری کنه و سالها از هم بی خبر بمونن!
مامان وبابام بعداز هفت سال صاحب فرزند میشن و تصمیم میگیرن منه سیاه بخت رو به دنیا بیارن و خوش بختیشون رو کامل کنن، بی خبر اینکه اومدن من جز سیاهی وتاریکی هیچی به همراه نداشت!
انگار بعداز اومدن من، زندگیشون به سمت سرازیری حرکت میکنه و بابا ورشکسته میشه!
اما همیشه این سوال توی ذهنم هست که خانواده ی پدرم این اطلاعات دقیق رو از کجا به دست آوردندرصورتی که ۱۰ سال حتی رنگ بابامو به چشم ندیده بودن.
اونقدر مطمئن حرف میزنن که انگار نه انگار موقع خاک سپاری پسرشون چندروز دنبال آدرس خونشون میگردن تا پیدا میکنن!ماجرای پیدا کردن آدرس وخاکسپاری رو زن عمو حیدر واسم تعریف کرده و حتی از راست ودروغ این حرفم مطمئن نیستم!
مامان وبابام بخاطر گاز گرفتگی جونشون رو ازدست دادن و من اون موقع خونه ی خاله ام بودم.. خاله ای که فقط میدونم اسمش پونه اس وهیچ ذهنیات دیگه ای ازش ندارم!
همه میگن مامان وبابام به قصد خودکشی منو خونه ی خاله ام گذاشتن و شب گاز رو باز گذاشتن وفرداشم مردن.. میگن بخاطر ورشکستگی و اخراج شدن بابام خودکشی کردن
اما من هرگز باور نکردم.. مطمئنم که این ها ساخته ی ذهن و افکار منفی خودشونه و مرگ پدرومادرم فقط یه اتفاق بوده وبس!