رمان زندان بان مجهول بخش دوم
نویسنده : نامعلوم
قیمت : 29000 تومان
رمان زندان بان مجهول بخش دوم
_ خیلی خب آروم باش! من ازت عذرخواهی میکنم؛ حق باتوئه من شوخی نابجایی کردم
_ واقعا؟ تو عادتت اینه؟ که هرحرفی دلت خواست بزنی و بعد بگی ببخشید؟
_ عذرخواهی کردم دیگه! آروم باشبا حرص نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم آروم باشم
_ آفرین نفس عمیق بکش و اعصاب خودتو کنترل کن هرچند که میدونم الان کنترل اعصاب هم برات سختهبا تاسف سرم رو تکون دادم و گفتم:
_ من الکی دارم خودمو خسته میکنم، تو درست بشو نیستی!
_ وا؟ چی گفتم مگه؟
_ چرت و پرت_ عه بی ادب نباش من دارم رعایت هورمون های به هم ریخته ات رو میکنما!
_امیرعلیییییی!!!
یهو شلیک خنده اش هوا رفت وبا قهقهه گفت:
_باشه باشه دیگه نمیگم قول_خوشت میاد اذیتم کنی ومن حرص بخورم؟
_اگه بگم آره دعوام میکنی؟
_خب چرا؟ واقعا چرا؟
_ خودت نمی بینی که.. من می بینم چقدر حرص میخوری دوست داشتنی میشی...اومدم چیزی بگم که دست هاشو به نشونه تسلیم بالا گرفت و ادامه داد:
_ولی دیگه اذیتت نمیکنم.. باورکن جدی میگم! واسه امروز بسه.. جدی گفتم.. آشتی؟چشم هامو محکم روی هم فشار دادم و نفس عمیقی کشیدم..
_راه بیوفت بریم دیگه عصر شد!
_چشم توی این شرایط واقعا دلم نمیخواد غیرازچشم چیز دیگه ای بگم از جونم که سیرنشدم والا..