کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان انبه کوچولو

نویسنده : پریناز

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان انبه کوچولو

ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦  ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ
‌           ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ
‌
⟮  ⟯
‌
تو چشمام زل زد
_ برگرد به اون خونه..

روی سیـ...ـنش کوبیدم و گفتم
+ دردت چیـه تو?!..چرا همش یه حرف تکراری و یه بند تکرار میکنی..
من دیگه پام و تو اون خونه نمیزارم..

دلاریس و محکم تر به خودش فشرد و گفت:
– پـس از این به بعد پـشت گوشت و دیدی ، بچت و دیدی..

داشت از در بیرون میرفت که کتش و گرفتم
+ آزاد..یه دقیقه صبر کن..اون بچـه ی منم هست..
منم حـق دیدنش و دارم!
اگه تو از خر شیطون پایین بیای و طلاقم و بدی ، من میتونم صلاحیت اون بچه رو بگیرم..

آزاد ابرو بالا انداخت:
– انقدر تو این دادگاه تو اون دادگاه بدو..
تا بلکه بتونی کاری کنی!
چون من زیر بار امضای اون طلاقنامه کوفتی نمیرم..

اشک از چشمام ریخت:
+ الان برای چی اینجایی?!..چرا ازم میخوای برگردم عمارتت?!

زبونش و به لبـ...ـش کشید و گفت:
– چون دلم نمیخواد مادرم برام تصمیم بگیره و نامادری سر دلاریس بیاره..

این و گفت و از در خارج شد ، روی مـبل نشستم و شقیقم و فشردم..
مادر آزاد خودخواهه ، خیلی خودخواهه..
مطمئنم الان دیگه دلش میـخواد همون دختر شاه پریونی و که از اول میخواست برا آزاد بگیره رو بگیـره..
در خونه باز شد و گیسو اومد تو..
یه نگاهی بهم انداخت و گفت:
– چیـشدی?!..خوبی?!

+ یه آب قند برام بیار..

ترسیده گفت ، باشه و به سمت آشپزخونه رفت..
‌‌
‌           ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ
ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦  ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ