رمان انبه کوچولو
نویسنده : پریناز
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان انبه کوچولو
ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦ ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ ⟮ ⟯ نگاهی به دلاریس که تو بغل آزاد بود انداختم.. چشمام پر از اشک شد.. + دلاریس..دخترم.. به سمتش رفتم و خواستم بغلش کنم که آزاد نزاشت و گفت: – نه اجازه نداری.. با عصبانیت نگاهش کردم: + اجازه ندارم دخترم و بغل کنم?! دستای دلاریس و تو دستم گرفتم: + بیا مامان..بیا دختر نازم.. دلاریـس خودش و بیشتر به بغل آزاد چسبوند ، اشک از چشمام ریخت که آزاد گفت: – میـبینی?!..انقدر مادر خوبی هستی که بچت دیگه نمیشناستت.. باهات غریبی میکنه.. پوزخندی زد و گفت: – ببین زندگیمون و به کجا کشوندی آبان.. سرم و تکون دادم و دست دلاریس و بوسیدم و گفتم: + نمیخوای بیای بغلم دخترم?!..دلم برات تنگ شده مامان.. آزاد دستای دلاریس و از دستم جدا کرد که سریع گفتم: + اگه نمیخواستی دلاریس و بغل کنم ، برای چی باهاش اومدی اینجا?! این کارات یعنی چی آزاد?! میخوای عذابم بدی?! سرش و تکون داد – آره..میخوام بهت بگم ، اگه خیلی احساس مادرانه داری.. برگرد خونت ، برگرد اونجا دخترت و به بغل کن.. نگاهی به بالا ت|||| انداخت و گفت: – دلت تنگ نشـده?!..واسه دلاریسی که با ذوق.. حرفش و ادامه نداد که گفتم: + آزاد..تو حق نداری روی حرف مادرت حرف بزنی.. یادت رفته ، مادرت بهت چی گفت?! گـفت یا من ، یا آبان.. خب توعم مادرت و انتخاب کردی ، الان برای چی اینجایی?! چرا همون موقع که از عمارتتون بیرون پرتم کردن..نیومدی دنبالم?! چرا همون موقع که دلاریس و از بغلم جدا کردید و به شیر خشک عادتش دادید ، نیومدی دنبالم?! به چشماش زل زدم + چی میخوای ازم آزاد?! ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦ ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ