کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان انبه کوچولو

نویسنده : پریناز

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان انبه کوچولو

ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦  ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ
‌           ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ
‌
⟮  ⟯
‌
سرم و از روی میز برداشتم و گفتم:
+ برای چی اومدی داخل کلاس?!

در کلاس و بست و گفت:
– باید باهات حرف بزنم..

+ جایی بهتر از مدرسه پیـدا نکردی آزاد?!
الان اگه یکی از دانش آموزا بیاد تو اونوقت چی?!

پوفی کرد و با داد گفت:
– میزاری حرفم و بزنم یا نه?!

مکثی کردم
+ خیله خب بگو..

زبونش و به لبـ..ـش کشید و گفت:
– مامان لقمه رو برام گرفته..

+ یعنی چی?!

– امـشب برام قراره خواستگاری چیده..

توی چشماش آزاد زل زدم:
+ مبارکه..اومدی همین و بگی?!

به سمت کوله پشتیم رفتم که با داد گفتم:
– همین?!..من دیشب مگه با تو حرف نزدم?!
میـخوای بچـت زیر دست نامادری بزرگ شه..

پوزخندی زدم و گفتم:
+ دختر شاه پریونی که من ازش خبر دارم ، بعید میدونم تو رو با دلاریس قبول کنه..
خودت مجبور میشی حضانت دلا رو به من بدی..

داشتم از کلاس خارج میشدم که بازوم و سفت چسبید..
– واقعا فکر کردی انقدر احمقم?!..من مثل آدم ازت خواستم برگردی تو اون خونه..
انقدر کودنی که فکر میکنی ، میرم با دختری که مامانم برام انتخاب کرده عروسی میکنم و دلاریس و میدم به تو?!

به بازوم فشار اومده بود که گفتم
+ ول کن دستم و..دستم شکست!

محکم تر فشرد:
– زبون نفهم تر از این حرفایی آبان..
من شده ، پا میزارم رو حرف مامانم ، حرمت موی سفیدشم نگه نمیدارم ولی کاری نمیکنم که تو برنده این بازی باشی..

نگاهی به چشمای قرمزش انداختم که بازوم و ول کرد و سریع از کلاس خارج شد
‌‌
‌           ᯏ ᥲᥒ????ᥱ????????????????????ᥣ???? ᯟ
ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ⸦  ⸧ᓕᓗᓕᓗᓕᓗ