
رمان بوکسور کوچولوی من
نویسنده : نامعلوم
ژانر : اجتماعی
قیمت : رایگان
رمان بوکسور کوچولوی من
بوکسـوࢪ.کوچولوے.مـن???????? #????????????????_13 ┉┈┄┉┄┈┉╼•••╾┉┈┉┄┉┄ _ از طرف کیی ؟!؟ خسته و عصبانی با قدرت دندوناشو تو دست کمیل ف..رو کرد زانوشو خم کرد و محکم تو شکمش کوبید ضربه هاش زیاد محکم نبودن ولی واسه کمیلی که تازه دو روز پیش چاقو خورده کاری بودن عقب رفت و رو زانو افتاد دلی با سرعت از کاپوت قل خورد افتاد زمین انقد تند بلند شد که گردنش درد گرفت کیفشو چنگ زد : _روانی مریض هرچی گاو دیوونست گیر من میوفته خود درگیر ع..وض..ی عصبانیتش از همه رو یه تنه داشت سر کمیل خالی میکرد .. نفس زنان چرخید بره که نگاهش به صورت سرخ مرد افتاد خیلی قرمز شده بود گیج وایساد : _فیلم بازی نکنا مگه چقد محکم زدم با اون همه عضله یه لگد من ناکتت کرد!؟؟ کمیل مثل شیرزخمی بهش خیره شد دردش زیاد بود وگرنه گ...ردنشو خرد میکرد _ گمشو... دلی با کمال میل سر تکون داد : _دقیقا میخوام همین کارو کنم مشخصه از این ادم پفکیایی سوزن بزنم می ترکی مگه نه!؟ چشمای قرمز کمیلو که دید یه قدم عقب رفت چشمش کم کم به نور عادت کرد حالا بهتر می تونست ببینتش ... بلند شدن کمیل رو که دید یه قدم دیگه هم عقب رفت..