
رمان بوکسور کوچولوی من
نویسنده : نامعلوم
ژانر : اجتماعی
قیمت : رایگان
رمان بوکسور کوچولوی من
بوکسـوࢪ.کوچولوے.مـن???????? #????????????????_14 ┉┈┄┉┄┈┉╼•••╾┉┈┉┄┉┄ با درد قدم برداشت دلی مردد بهش خیره شد : _ چت شد بابا محکم نزدم نیوفتی بمیری شر شی واسم.... _ گفتم گورتو گم کن آب دهنشو قورت داد _نچ خوبیم بهت نیومده پفکی قرمزی پیرهن مردونه سفید کمیل توجه شو جلب کرد چشماش گرد شدن : خون...خونه خون ریزی داری؟! گیج زیر کفشاش چک کرد : _به خدا من کاریت نکردم چرا اینجوری شدی آقا خوبی؟؟! جلو نرفت از نگاهش می ترسید مشخص بود اگه دستش برسه پوستش رو میکنه... ترجیح میداد از دور حرف بزنه دستش سر خورد و دوباره رو زانو افتاد دلی وحشت زده کیفشو رو کاپوت انداخت : _آقا نمیری شر شی واسم چت شد اخه!؟؟ کمیل بی جون سرشو به ماشین تکیه داد بخیه هاش پاره شده بودن مثل چی ازش خون می رفت دلی با ترس و نگرانی جلو رفت اروم انگشتشو به شونش کوبید : _خوابیدی؟!؟ نچ به هوشی یا نه یه حرکتی کن بدونم زنده ای صدای ترسیدش تو گوش کمیل می پیچید ولی نمی تونست حرکت کنه بدنش کم کم بی جون شد دلی وحشت زده کنارش زانو زد چشماش بسته بودن شونه هاشو گرفت : _ آقا...آقا نخواب من چیکارت کنم؟!؟ نمی شه اینجا ولت کنم مرد حسابی به خودت بیا ... ناسلامتی این همه عضله داری چطور با یه ضربه من ناکت شدی اخه!؟؟