
رمان بوکسور کوچولوی من
نویسنده : نامعلوم
ژانر : اجتماعی
قیمت : رایگان
رمان بوکسور کوچولوی من
بوکسـوࢪ.کوچولوے.مـن???????? #????????????????_18 ┉┈┄┉┄┈┉╼•••╾┉┈┉┄┉┄ _ پاشو شرو کم کن.. خوش خواب پیدا کردی مگه عقب کشید: _خوبیم بهت نیومده من نبودم کنار ماشینت جون میدادی خی..ز برداشتن کمیل با فرار سرعتی دلی یکی شد از اتاق پرید بیرون درو با قدرت بست _ مرتیکه دیوونه باید ولت میکردم همونجا یه طرفه می شدی پا تند کرد سمت در بیمارستان دیگه لازم نبود اونجا بمونه : کجا خانوم؟؟! گیج وایساد : خانوم باشمام... نرم چرخید : با منید؟!؟ پرستار دست به کمر سر تکون داد : _بله با شمام اتاق وی ای پی گرفتید پولشو ندادی میرید؟؟! _ اتاق گرفتم مریض اونجاست دیگه مگه انداختمش رو کولم فرار کردم!؟ برو از خودش پول بگیر شکر خدا با پول یه ماشینش می تونه این بیمارستانو بخره پرستار صداشو بلند کرد : نمیشه خانوم بیا برو بالا سر مریضت باش تا تصویه نکردی نمیشه بری بیا برو وگرنه زنگ میزنم حراست خسته شال سیاهو جلو کشید : عجب گیری کردما به من چه اخه؟؟؟ من چاقوش زدم مگه برم بالا سرش همون دیشبم لطف کردم موندم مرتیکه صب اول صب پا شده پاچه منو تا اینجا گرفته با دست به ش...کمش اشاره کرد