رمان دلداده به دلدار | تکمیل
نویسنده : افسون
ژانر : عاشقانه
قیمت : رایگان
رمان دلداده به دلدار | تکمیل
دوباره گفتم:اون چی؟اونم دوست داره؟ چند لحظه سکوت کرد..دوباره سرشوتکون داد.. عصبی شدم صندلیه کناریشو کشیدم بیرون نشستم کنارش.. تغییر کرد... از جاش بلند شد میخواست بره که آستینشو گرفتم.. همونجوری وایساد..برنگشت!! با بغض گفتم:یه لحظه نگام کن یاسین! برنگشت! من:بابا لامصب یعنی ارزش یه نگاه کردنم ندارم؟ برنگشت! من:ترو به اون خدایی که میپرستی..برگرد..نگام کن! کلافه برگشت سمتمو نگام کرد! الهی بمیرم براش..چشاش سرخ شده بود! فقط گفتم:همین یبار! و ل*ب*مو گزاشتم رو ل*ب*ش..! نه اون حرکتی میکرد نه من.. یکی زدم تو سرشو یه بیشعور نثارش کردم! نهال:پاشو بریم داخل که شیده دهنش کف کرد از بس حرف زد.! آرشم زنگ زد گفت داره با کیک میاد! دسمو کشیدو بلندم کردو با هم رفتیم داخل!........ ما که رفتیم داخل چند دیقه بعد در سالن باز شدو سعیدو ارش اومدن داخل..یه کیک بزرگم دستشون بود.. گزاشتنش جلوم و همونجا وایسادن.. چراغای سالنو خاموش کردن که صدای جیغ و سوت مهمونا بلند شد.. نهال اومد جلو و شعمارو روشن کرد..کنار گوشم گفت یه ارزو کن بعد فوتش کن یه چشمکی زدو ادامه داد:هرچند نگفته فهمیدم چیه! در اتاقو باز کردمو رفتیم داخل.. لباسامونو که عوض کردیم..هممون رفتیم رو تختو بعد از کلی مسخره بازی خوابیدیم!