شیطانی عاشق فرشته
نویسنده : نامشخص
قیمت : 25000 تومان
شیطانی عاشق فرشته
️ ️شیطانی عاشق فرشته️ (دو ماه قبل) رزا دیدن بخار قهوهی داغ، که از ماگ فانتزیام بلند میشد، حس خوبی بهم القا میکرد. مطبم خالی بود و بدنم از یک روز پر مشغله و شلوغ کوفته شده بود. انقدری که ترجیح بدهم چند دقیقهای دیرتر به تخت نرمم برسم و خودم را یک قهوه مهمان کنم. در اتاقم را باز کردم که بازهم مانند همیشه ان ترک بزرگ دیوار درچشمم زد. باید اینجا را تعمیر میکردم. چون دیده بودم که هیچ دکتر خوبی در پایین شهر نیست تصمیم گرفته بودم که در محلهای پایین شهر و جایی که دکتر و بیمارستان خوب کم است، طبابت کنم. خسته خواستم به سمت میزم بروم که یکدفعه دستی دور گردنم حلقه شد و جلوی دهانم را گرفت. در صدای خرد شدن ماگ، صدای جیغ خفهام گم شد و بدنم از ترس لرزید. سردی فلزی را روی شقیقهام احساس کردم و قلبم لحظهای ایستاد. _اگر میخوای تو همین مطب جون ندی، خفه شو تا دستم و بردارم....صدایی ازت دربیاد و بخوای سلیطه بازی دربیاری یه ثانیه بعد جنازت کفِ زمینه...شیر فهم شدی خانوم دکتر؟!... صدای بم و خشدار مرد در نزدیکی گوشم پیچید و پاهایم را سست کرد. ارام سری تکان دادم که دستش را از روی دهانم برداشت.