رمان ازدواج با آقا دزده
نویسنده : فاطمه عاشقی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 39000 تومان
رمان ازدواج با آقا دزده
دست اون مرد هنوز روی بازوم بود که دزد اولی تا دیدش اومد
و محکم دستشو از روی بازوم کنار زد و با عصبانیت گفت
_ول کن دستشو جواد
احساس کردم رئیس اونه و جواد ازش حساب میبره و وجود
اون بود که باعث شده بود جواد از اولش بهم دست درازی
نکنه..
از اینکه ازم حمایت کرده بود ته دلم یه قدردانی حس کردم
بهش و ناخودآگاه گفتم
_طالهای مامانم تو کشوی آخر کابینت آشپزخونه ست
رئیس که داشت قالیچه ها رو توی کیسه های مشکی میزاشت
با تعجب سرشو برگردوند و نگاهی بهم کرد..
خودمم از حرفی که زده بودم تعجب کردم ولی بابام انقدر پول
داشت که بازم برای مامانم طلا بخره و مامانم پیش عمه هام و
خاله هام پز بده..
منم که باید به نوعی محبت دزد رئیس رو تلافی میکردم.. پس
چی بهتر از قربانی کردن طلاای عزیز مادرم.. مخصوصا با
مخالفتی که با عمل تغییر جنسیت من میکرد و با فحش هایی
که به سمانه میداد حقش بود..
چقدر بدجنس بودم و ذره ای هم شرمنده نبودم..