رمان ازدواج با آقا دزده
نویسنده : فاطمه عاشقی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 39000 تومان
رمان ازدواج با آقا دزده
رئیس اشاره کرد به جواد و اونم سریع رفت و از آشپزخونه
طالها رو پیدا کرد و آورد انداخت توی کیسه ی مشکی کنار
ظروف نقره ای که جمع کرده بود..
انگار دیگه داشتن میرفتن که دزد اولی اومد پیشم و گفت
_تا حالا دختر عجیبی مثل تو ندیده بودم
خواستم خودمو شجاع و پسرونه نشون بدم و زل زدم تو
چشماش و گفتم
_خب چون من دختر نیستم!!
نگاهش پر از تمسخر شد و اشاره ای به س.. هام و پر و پاچه
ی نپوشیده کرد و گفت
_یعنی میگی اینایی که من میبینم توهمه؟
خجالت کشیدم و مطمئنم قرمز شدم.. اه لعنتی نباید مثل
دخترا خجالت میکشیدم..
محکم گفتم
_اینا موقتیه.. چند وقته دیگه عمل میکنم و میشم مثل تو
با نگاهم اشاره کردم به زیر شکمش.. خنده ای کرد و گفت
_پررو.. حیف که فرصت نیست وگرنه تا صبح میموندم تا تو
حرف بزنی و من بخندم