کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان گناهم باش

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان گناهم باش

#گناهم‌باش
#پارت6


از پشت سر به قد و بالاش خیره شدم
امیر  جذاب بود، زیادی هم جذاب بود.
ولی اون پسر خالم بود، نباید بهش فکر میکردم!
ولی نمیشد!..
هربار که میخواستم از فکرش بیرون بیام یاد دیشب و کاری که کرد جلو چشمم نقش می‌بست.
اون نگاه وسوسه انگیزش.

کلافه سرم و به طرفین تکون دادم و به خودم تشر زدم:

_بس کن دیگه زُلفا، جنبه ی یه نوازش رو نداری؟!
به خودت بیا

ولی امان از منِ منفی و سرکشِ درونم که گفت:

_ولی اون که پسر خاله تنیت نیست!
محرمت نیست چه اشکالی داره اگه نسبت بهش حس هایی داشته باشی؟

با خودم و درونم در جدال بودم.

از پشت میز بلند شدم و واگویه کنان از آشپزخونه زدم بیرون

_کمتر چرت بگو زُلفا، تو فقط امیر و بعنوان یه پسر خاله دوسش داری نه بیشتر.
تازه اون یکی دیگه رو دوست داره.

اره محدثه رو دوست داشت.
دختری که وقتی واسه اولین بار دیدمش به شدت بهش حسادت کردم.
من محبتِ امیر  و فقط واسه خودم میخواستم.
وقتی می‌دیدم چطور به محدثه لبخند میزنه از درون آتیش می‌گرفتم.

خواستم به اتاقم برم که دیدم امیر از اتاقش بیرون اومد.
لباسِ بیرون به تن داشت و حسابی هم به خودش رسیده بود.
تای ابرویی بالا دادم

_خیر باشه کجا میری؟

لپم و بین دو انگشتش گرفت و کشید:

_فضولم که شدی زُلفا خانومی، میرم بیرون با محدثه 

حرصی نگاهش کردم.
مگه من بچه بودم که لپم و  هی میکشید؟!

_خوش بگذره 

لبخندی زد

_مامانت اینا اومدن بهم زنگ بزن، من رفتم فعلا

تو سکوت فقط سر تکون دادم.