کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

حکم شکار

نویسنده : نامشخص

ژانر : عاشقانه

قیمت : 22000 تومان

حکم شکار

بله ضایع میشم...از تَک و تا نمیوفتم اما!همچین آدم ِ پررویی ام... 
-حالا...هرچی! 
انگشت ِ اشاره ام و کنار ِ صورتم تکون میدم و رو پنجه های ِپام بلند میشم و ادامه میدم: 
-یه مَـــرد باید حواسش به پشتشم باشه! 
نگاهی به سر تا پام و بعد به انگشتم میندازه: 
--الان این سخن ِ بزرگان بود دیگه؟ 
تند تند سر تکون میدم و منم خب جو گیری هستم واسه خودم آ... 
-بود...سخن ِ بزرگان بود! 
بازوم و دست می گیره و تقریبا دنبال ِ خودش میکشونتم: 
--باشه!زیاد به خودت فشار نیار! 
و بدون این که اجازه بده اعتراض کنم به حرکتش یا حرفش،در ِ جلو ِ لگنش و باز می کنه و پرتم میکنه داخل...با دهانی باز مونده بهش نگاه می کنم که داره ماشین و دور میزنه تا بتمرگه سر ِ جاش! 
همین که در ماشین و باز می کنه؛شروع می کنم نطق کردن: 
- -به چه حقی بهم دست زدی؟به چه حقی مجبورم میکنی بشینم تو ماشینت؟به چه حقی... 
استارت که میزنه حرفم و قطع می کنم و کمی به سمتش خم میشم: 
-اصلا گوش میگیری من چی میگم؟ 
--کارِت دارم! 
با چشم هایی که از شدت حرص گِرد شدن میغرم: 
-من نمیخوام یه لحظه هم تو این لگن،قراضه بشینم!! 
ابرو هاش بالا می پرن: 
--تو دهات شما به لکسوس میگن لگن قراضه؟