کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

حکم شکار

نویسنده : نامشخص

ژانر : عاشقانه

قیمت : 22000 تومان

حکم شکار

** 
به سمت ِ در ِ خروج حرکت می کنم ولی قبل از این که بیرون برم؛چشم غره ای نثار ِسرباز ِ دم ِ در نشسته میکنم...جلبک از لحظه ورود بد نگاه میکنه!حقشه اصلا!! 
یه نفر کنارم وایمیسته و چشم بسته هم میتونم تشخصی بدم کی میتونه باشه! 
--دنبالم بیا! 
برای این که مطمئن شم با خودمه نگاهی به اطرافم میندازمو...آره دیگه با منه!مگر این که با اجنه و ارواح هم ارتباط داشته باشه...در اون صورت با من نیست. 
چشم تو حدقه می چرخونم...کیف ِ پول هام و تو بغلم می گیرم و همین طور که به مامور ِ زنی که کمی اون طرف تر وایستاده نگاه می کنم؛پشت ِ سرش راه میوفتم...جدا از این که کلی قول دادم دیگه دزدی نمی کنم و سوء تفاهم و تعهد و باقی قضایا،عجیبه که انقدر زود راضی شدن بیخیالم شن!یعنی...چطوری میشه با یه تعهد همه چی حل شه؟اونم طی دو ساعت فقط!! 
تو افکار ِ پیچیده و مملو از سوال ِ خودم معلقم که یهو به چیزی محکم بر خورد می کنم و یک قدم به عقب هول داده میشمو نفسم با صدایی مثل ِ "آیی" از دهانم خارج میشه! 
طلبکارانه نگاهش می کنم و اون هم تو طلبکار بودن،دست ِ کمی از من نداره انگار: 
--حواست کجاست؟ 
-من حواسم نبود شما که حواسِت بود چرا خوردی به من؟! 
به حالت ِ دست به کمر و چشم های گِرد شده ام نگاه ِ تندی میندازه: 
--از پشت خوردی به من استاد!