کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان خانم وکیل

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان خانم وکیل

یکم دیگه موندیم که تموم مدت منو میبوسید و سینه هامو میمالید 
میگفت 80رو میخام تا شب عروسی بکنم 85 جووون و بوس میزد به لبام 

وقت برگشت انقدر بی قرار بودم که فهمیده بود 
وقتی رسیدم قبل پیاده شدن گفت یلدا میری خونه و دوش میگیری وای به حالت دست به خودت و اون هلوت بزنی من میفهمم من از بی قراری و قرار تو چشمات میفهمم اوکیه 
ترسیدم اخه من خوراکم فیلم‌پورن و مالیدن خودمه چطوری بعد این همه که تو باهام بازی کزدی کاری نکنم لامصب ولی گفتم باشه چشم 
ورفتم 
رسیدم خونه دوش گرفتم ولی قرار نداشتم هلوم نبض داشتم ونمیتونستم کاریش کنم 
پیام داد خوبی 
گفتم آره 
گفت دست نمیزنیا یه تماس تصویری میگیرم وصل کن ببینمت 
زنگ زد یکم نگاهم کرد لباسش عوض شده بود کت وشلوار پوشیده بود 
یکم نگاهم کرد و بوسی فرستاد وقطع کرد وپیام داد آفرین دختر خوب دست نزن به خودت 
من جلسه دارم باید برم فعلا 
تا خود صبح به خودم پیچیدم ولی کاری نکردم 
صبح رفتم کتابخونه 
عصر گفت میام دنبالت دوباره بریم باغ ومن بیقرار قبول کردم 
رفتیم تو مسیر دستش رو پاهام بود و اروم اروم تکون میداد فشار میداد 
من درحال غش 

رسیدیم به باغ مثل دیروز 
گفتم چرا باغبون نیومده 
گفت خانومش مریضه بیمارستانه کنارش مونده و کسی نیست به این درختا برسه 

اهوم گفتم رفتم رو تخت این بار خودم شال و مانتومو در اوردم ونشستم 
امد پیشم نشست 
یخم بازشده بود واز طرفی کرم درونم فعال بود شدید
چرخیدم و نشستم رو پاهاش بغلم کرد 
لبامو گذاشتم رو لیاش و سیر نوشیدم 
دستش رفت زیر تاپمو درش اورد 
سینهام افتاد بیرون جلو چشمم جوووون کشداری گفت و شروع کرد به خوردن لیس میزد و من آه ونالم به هوا بود 
دیگه نمیتونستم زیر پام مردونگیشو حس میکردم خودمو کشیدم روش واروم اروم تکون خوردم 
یکم مکث کرد ونگام کرد 
گفتم سیا من دارم دیونه میشم اینجوری نگام نکن 
امد بلند بشه بره هولش دادم رو تخت و خوابیدم روش و لبامو گذاشتم رو لباش و از پایین خودمو روش تکون دادم بیقرار شد گفت نکن بچه الان وقتش نیست 
ولی من گوش نمیدادم 
وگفتم نوووچ من موخام 
گفت جووون چی میخایی
خودمو بهش فشار دادم 
گفت جرت میدما نکن بچه 
گفتم موخام خو
دوباره بوسیدمش بیطاقت شد منو انداخت رو تخت و امد روم 
گفت خودت خواستی 
دکمه شلوارمو بازکرد و کشیدش بیرون 
یه لحظه مکث کزد وفقط نگاه آخه بدنم سفید سفید بود ومو اصلا نداره همه پرز ریزه وبور 
دستش امد رو رونم و اروم ماساژ داد 
وامد بالاتر 
گفت پس موخایی
گفتم اهوم 
وسرش بود که رفت پایین وسط پاهام و جیغ واه من بود که به هوا رفت