کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان خانم وکیل

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان خانم وکیل

رفتم همه جارو دید زدم 
سیاوش گفت میره دوش بگیره 
با شیطنت گفتم منم بیام 
اخم‌کرد ورفت 
ههههه دیونش نکنم خوبه 
یه چای دم کردم تا میاد بخوره 
داشتم لیوانارو میزاشتم تو سینی. که از پشت بغلم کرد 
گفت احوال خانم خونه چطوره؟
خودمو بهش چسبوندم وگفتم عالی آقایی خونه 
یه ضربه به باسنم زد وگفت انقد این نچسبون به من رادارم فعال شده 
خندیدم و یه دور دیگه خودمو بهش کشیدم که سیلی دیگه زد و رفت 
چای ریختم وبردم براش داشت تو لپتاپش یه چیزی میخوند
گذاشتم رو میز و رفتم کنارش نشستم 
لبخندی از تشکر زد و بوسیدم
همش مشغول کار بود نمیدونم اینکه کار داشت چرا منو اورده بود اینجا پیش خودش
کلافه شدم 
چرخیدم نشستم روپاهاش 
گیج نگام کرد گفت چیشده 
بابا حوصلم سر رفت سیا 
جون عشق من برو کارتون ببین 
مگه من بچم
بله جوجه رنگی من شما جوجه ای
نخیرم من بزرگ شدم
وتویه حرکت تاپمو در اوردم و گذاشتم رو چشماش و لباشو بوسیدم 
همراهیم کرد وبوسید ولی دست به سینه هام نزد