کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان خانم وکیل

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان خانم وکیل

چی میپزی
نمیدونم فعلا پیاز داغشو درست کنم تا ببینم چی میشه
سری تکون داد و رفت سرکارش

با گشت وگذاری که تو یخچال داشتم دیدم سوسیس راحت ترینه همونو درست کردم وصداش زدم برای ناهار

گفت دست وصورتمو بشورم امدم 
سر میز گفت چیشده خانم خوشگل من تو فکره
گفتم تو واقعا دوستم داری؟
سکوت کرد 
باز گفتم تو واقعا میخایی خانم خونت بشم؟
اینبار نگاهم کرد ولی تایید نکرد 
گفت ناهارتو بخور خوشمزه شده 
ولی من کوتاه بیا نبودم 
رفتم کنارش ایستادم
برگشت ونگاهم کرد 
گفتم جوابمو بده دارم دیونه میشم 
تو بهم امید دادی 
منو دلبسته خودت کردی ولی الان سکوت میکنی
منظورت چیه
اگه قرار بود سکوت کنی چرا من اینجام 
چرا من عاشقت شدم 
اشک بود که از صورتم میچکید
سیاوش بلند شد بغلم کرد و پیشونیمو بوسید 
گفت بله خانمم من دوست دارم ومیام خواستگاریت و خانم همین خونه میشی 
گریه نکن قربون چشمات برم 
یکم اروم شدم 
همونجا رو پاهاش نشستم وناهارو از دستای سیا خوردم

بعد از ناهار گفت بریم ببرمت 
اماده شدم ورفتیم 

الان یک هفته میشه فقط پیام داده نه زنگی زده نه حتی ویدیو کالی گرفته دلتنگشم 
بهش گفتم گفت خیلی کار داره 
ولی مگه من مهم نیستم براش 
با کلی دعوا و قهر بالاخره امروز قرار شد بیاد دنبالم ببینمش 

صبح رفتم کتابخونه ونزدیک ظهر امد دنبالم رفتیم اپارتمانش

خیلی مهربون بود 
ناهار گرفتیم رفتیم خونه 

هی خانم خانما
جانم 
شما نمیخایی یه بوس به ما بدی
رفتم نشستم روپاهاش وبوسیدمش
ولی اون بوسیدنش با ولع بود با خواستن تمام بود 
یجورایی فرق داشت با بوسیدنای قبلش

لبامو بوسید و اروم اروم لختم کرد 
تو چشام نگاه کرد وگفت دیگه نمیگی  من موخام
نکنه دستش زدی ؟
با سر گفتم نوچ
گفت نوچ یه نوچ گفتی فک کردی من باورم میشه؟
منو زد زیر بغلش ورفت تو اتاقش 
انداختم رو تخت وامدم روم شروع کرد بوسیدن منم همراهیش کردم
دستامو انداختم دور گردنش 
لبشو مکیدم
پاهامو دور کمرش حلقه کردم
اوووف حسش کردم چه کلفت بود
خودمو بهش چسبوندم
زیر گلومو بوسید و امد سمت لاله گوشم و گفت چی میخایی
گفتم تورو
گفت چیه منو
بیشتر خودمو چسبوندم بهش