کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان کلاه داران

نویسنده : مرجان فریدی

ژانر : اجتماعی

قیمت : رایگان

رمان کلاه داران

-بارون چیک چیکه ....هه مث بارون رو زمین می چیکه بعد پوز خندی زد و از بقلم رد شد امروز یک نفر دو بار روم 
....ید 
 
رویا- پایه اید امشب بریم بیرون 
هستی-جلل خالق عجب تنهایی به این نتیجه رسیدی یا از النازم کمک گرفتی! 
رویا- پاشو گم شو از جلو چشمم که دیدی شبیه ته دیگ شدی 
-نه فکر بدی هم نیست یه کم سرمون هوا می خوره یک روز و سه ساعت و چهل ثانیست که بیرون نرفتیم الناز-عجب پس رکورد زدیم.  
محیا-اره منم گرسنمه یک هفته ی تخم مرغ می خوریم می ترسم از تو شکمم جوجه یاد بیرون! بعد فکر کنن من مامانشونم وبخوان که برای بی پدر نموندن با خروس همسایه ازدواج کنم بعد 
-ده ببند اون مخزن الاسرار و... 
هستی -خب رائی بدید ببینم رویا نظرت ؟ رویا-بریم 
هستی-الناز نظرت؟ 
-الناز-بریم 
هستی- محیا نظرت؟ محیا-موافقم بریم هستی-منم که هستم کلاه داران 
 28
هستی-باران نظرت؟ -با تموم جدیت گفتم 
-نه 
همشون یهو پنچر شدن که نیشم و شل کردم و با لبخند دندون نمایی گفتم 
-نرین تو حس بابا منم هستم رویا- مرض 
 ****
یه تیپ طوسی ابی زدم و تا زه متوجه شدم یکی از کلاهای مورد علاقم نیست واون کلاه و اخرین بار روزی که اون 
پسره رو دیدم رو سرم گذاشتم کار خود ناکسش کلاه مث ناموس ادم می مونه هییییع به چه جرعتی به ناموس من دست زده!!! 
همه دور یه میز پنج نفری تو رستوران شادی نشستیم هممون کوبیده سفارش دادیم و الانم مثل این ادمایی که منتظر دیدن عزیزشون پشت در اتاق عمل وایسادن داریم به غذای اطرافیان نگاه می کنیم و هر چند دقیقه اه می کشیم.بلا خره بعد از کلی مردن و زنده شدن غذا رو اوردن و ما هم شیرجه رفتیم توش فضای خیلی قشنگی داشت 
و موسیقی ملایمی پخش می شد و که انگار اصلا پخش نمی شد !انگار خوانندهای که داشت اروم یه چیزایی می خوند یه جوراب گذاشته بود تو دهنش که صداش این قدر اروم و گرفته بود و من که فقط از کل اهنگ این و فهمیدم 
-ااامممم هومممم اااهههممم سسس 
در حال تیکه پاره کردن کبابم بودم که یهو کل رستوران ساکت شد با تعجب سر بلند کردم دیدم 
الناز دستاشو گذاشته زیر چونش و در حالی به جایی خیره ی می گه 
-وای چه شاعرانه! 
سرم و بر گردوندم که دیدم یه پسر لاغر مردنی جلوی یه دختر زانو زده و یک جعبه ی قرمز دستشه و توی جعبه هم 
کلیده به دختره می گه کلاه داران 29 
-فرشته ی اسمونیم تولدت مبارک!!! 
دختره هم با لبخندی که قشنگ از توش می شد همهی 
دندوناش و دید با صدای لوسی گفت 
-مرسی عسیسم 
برگشتم دیدم همهی بچه ها غذاشون و تقریبا تموم کردن و دارن با نگاه پر حس و با لبخند اون دوتا کرکس عاشق و نگاهمی کنن نه تنها اونا بلکه همه با لبخند نگاشون می کردن و کلا رستوران مثل کتاب خونه پر از سکوت بود بی حوصله در حالی که پای راستم و رو پای چپم می نداختم و با چنگال تیکه ی اخر کبابم و تو دهنم می زاشتم با 
دهن پر و صدا بلند گفتم 
-چه گوه---اا 
کل افراد حاظر تو رستوران برگشتن سمتم و با چشمای ورقلمبیده نگام کردن حتی بچه ها هم نگام می کردن!!!  
محیا که لقمه تودهنش مونده بود و همین طوری نگام می کرد 
کلا همه حس شون پریده بود خود همون پسر و دختره هم با بهت نگام می کردن.  
رویا زیر لبی کنار گوشم گفت -خاک بر چوک چه جسارتا!!! 
داشتم به حرف رویا لبخند می زدم که یهو یکی بازوم و گرفت برگشتم دیدم دختره با اون قد کوتولش که سعی کرده 
بود با کفش پاشنه نردبونی بلندش کنه بازوم و گرفته و با صدای جیغ جیغویی میگه 
-دختره ی بیشعور خودت که کسی و نداری بیاد بهت کادو بده برای چی گند می زنی به شب یکی دیگه چشم نداری ببینی یکی یک نفرو این قدر دوس داره و باهاش قراره خوش بخت شه 
با خون سردی از جا بلند شدم و روبه روش وایسادم پسره هم که مثل دخترا از این ژیگولا بود دماغ عملی و موهای رنگ کرده!!!  
-مطمئنی دوست داره؟ کلاه داران 30 
دختره با لبخند گفت معلومه 
-هه واسه همین به جای حلقه بهت کلید خونش و میده!  
رنگ از روی دختره پرید با اخم گفت این چیزا به تو مربوط نیست 
پسره هم با یه من اخم از این سوسولی ها نه ترسناکا اومد جلوم و گفت 
-شما چرا دخالت می کنی!  
با لبخند گفتم 
بوی عطر 212ی زنانه هم می ده که ! چون تو ...خم شدم و دختر رو بو کردم .تو کاپتان بلک زدی!  
پسره و دختره با چشمای گرد نگام می کردن 
رو به پسره گفتم اول اسم اولین دختری که میاد تو ذهنت چیه 1 
الف.ب . پ . ت . س جیم. چ .ه . خ . دال. 
به دال که رسید مردمک چشمای پسره لرزید با لبخند گفتم اولش -د ی 
-دینا دایانا . دارا .دیانا .دلیار.دل ارام دنیا . دلروبا به اسم دنیا که رسید دوباره چشمای پسره با این که سعی کرده بود 
حرکتی انجام نده باز هم تکون خفیفی خورد. 
-اهان پس اسمش دنیا ست ببینم فامیلیه رنگ پسره پرید -پس فامیلیه!  
دختره با رنگ و روی پریده گفت 
-ساسان تو با دختر خاله ی من دوستی ؟ کلاه داران 
 31
اون همیشه 212می زنه!  
شک کرده بودم چرا وقتی با تو ام پیشم نمیاد یا چرا شمارش و تو گوشیت د