
رمان کلاه داران
نویسنده : مرجان فریدی
ژانر : اجتماعی
قیمت : رایگان
رمان کلاه داران
اشتی خیلی نامردی عوضی و با کیفش زد تو سر پسره و از رستوران خارج شد پسره مبهوت در حالی که دنبال دختره می رفت گفت -تو جادوگری ت ت تو فالگیری دختره ی ...در حالی به سمتش می دویی دم گفتم -بدو که الان یه جادو می کنم قورباغه شی پسره هم یه جیغ کشید و دویید بیرون اول همه ساکت بودن یهو نمی دونم چی شد همه زدن زیر خنده یعنی خنده ها !!! کم مونده بودن دسته ی صندلی شون و گاز بگیرن )یک سوال مگه صندلی های رستوران دسته دارن!( هی من هیچی نمی گم این وجدانه زرتی می پره وسط خلاصه اون شب کتابای روان شناسی و ارتباط با ارواح و شعبده بازی و تمرکز زهن و کوفت زهر مار که از سر بی کاری می خوندم جواب داد! بچه ها هم کل راه و می خندیدن و قیافه ی پسره رو تصور می کردن این صاحب رستورانم ازمون قول گرفت که دیگه اون ورا پیدامون نشه و گرنه مجبوره رستورانش و عوض کنه و برای همیشه از ایرانه بره تا فقط ما رو نبینه! اون شبم زنگ زدیم به پدر و مادرای گرامی و کل کارایی که کرده بودیم و توضیح دادیم. ****************** محیا*** داشتم با یه فرمول مسخره دست و پنجه نرم می کردم که سایه یک نفر و بالا ی سرم دیدم سر بلند کردم دیدم یه دختره با گریه از کنارم گذشت و رفت گوشه ای بین سبزه ها نشست بچه ها رفته بودن صلف و من حوصله نداشتم برای همین همین جا نشسته بودم دختر رو یکی دو بار دیده بودم از این خر پولا بود که با بی ام و میومد دانشگاه و هر روز یه تیپ می زد و یه رنگمو داشت رفتم کنارش و گفتم -حالت خوبه ؟ کلاه داران 32 با فین فین گفت -نه حالم تا زمانی که یکی از اونا باهام دوست نشن خوب نمیشه با تعجب گفتم -کیا؟ با صدای لرزونی گفت اون پنج تا و با دستش به قسمتی اشاره کرد نگام و به جایی که اشاره کرده بود دوختم -شیش تا پسر اونطرف در حال بگو بخند بودن و فقط یکی شون با اخم به دیوار تکیه داده بود با تعجب گفتم -برای چی می خوای با یکیشون دوست شی! با حیرت سر بلند کرد و جوری نگام کرد که یه لحظه فکر کردم داره به مگس نگاه می کنه -معلومه تازه واردی اونا با امسال سه ساله که تو این دانشگاهن اون چشم ابیه ارشامه .باباش و جد در جدش هتل داشتن تو ایران و اون ور اب اونم با این سنش دوتا هتل داره یکی این جا یکی تهران نه ز این هتل ساده ها از اینا که تو فیلمای هالیوودی نشون می ده همه ی اینا به خاطر بابا بزرگ بابا بزرگش بوده ! اون هشتاد سال پیش تو تهران سومین هتل و زده و کلا معروفا تازه مدلم هست یه رگشم روسیه ! اون یکی مهام -کدوم ؟ -همونی که چشمای تقریبا عسلی داره اون نمایشگاه ماشین داره اونم به لطف عموش تو روسیه و عمش تو المان! پدر و مادرش هم نمایشگاه ماشین دارن ولی این وقتی بچه بوده تو روسیه و المان پیش عمه و عموش زیاد می رفته این شده که پولداری و از اونا یاد گرفته هر ماشینی با هر نوعی و امکان نداره نشناسه از موتور و رادیاتور گرفته تا لاستیک همه چیز و راجب به ماشین می دونه و اونم خیلی پولداره روزی دو تا ماشین عوض می کنه و همه هم کلاه داران 33 ماشینای خارجی بالا صد میلیون ولی ماشین مورد علاقش فراریه و معمولا با اون دیده میشه اونم خیلی معروفه چون معمولا پولدارای تهران ماشینای مورد پسندشون و از نمایشگاه اون انتخاب می کنن. اون کیه ؟ -اونی که کلاه سورمه ای داره و چشمای گرد ابی داره رو میگی ؟ -اره -اون دانیاله نثل در نثلش همه از یه دم دکترن وخودشم دو تا بیمارستان خصوصی داره تو زعفرانیه و الاهیه کارشم شدیدا درسته معمولا اروم تر از اونای دیگست و کم پیش میاد اعصبانی باشه مادرش و از دست داده و با پدرش که استاد دانشگاه بازنشستست زندگی می کنه جهت اطلاع این دانشگاهم مال عموشه. اون یکی چشم سبزه کیه ؟ اون راشا بهت پیشنهاد می دم باهاش کل کل نکنی یا مخصوصا دعوا ارومه ولی خدا نکنه عصبی شه اخرین بار یکی بهش گفته بود -از دماغ فیل افتادی پسره رو پشت دانشگاه در حالی که یه دندش شکسته بود و یه دستشم در اومده بود پیدا کردن چهار تا باشگاه داره دوتا بدنسازی یکی ژیمناستیک یکی هم کاراته باشگاهشم تو الاهیه دوتا خیابون پاین تر از نمایشگاه ماشین مهام و یک خیابون پاین تر از بیمارستان دانیال اون پنجمی کیه که با جدیت داره به حرف بقیشون گوش میده ؟ با حسرت بهش نگاه کرد و گفت -اون رایانه بابا و عموش و بابا بزرگش ارتشی ان مامان و دایی پدر بزرگ مادریش از بازیکنای والیبال عضو تیم ملی بودن خودش هم یه سالن والیبال روبه روی باشگاه دوستش داره هم یک بدنسازی تو پارکینگ خونشم چار تا ماشین بالا ی دویست میلیون داره باباش شهیده و پارتیشم شدیدا کلفته.تو سومین بیمارستان دوستشم شریکه به کلاه داران 34 لطف وضع توپ و چهره ی جذابش از همشون معروف تره و هر یک سال و چهار ماه یه دوست دختر عوض می کنه همیشه همین طوره بعضیا می گن اون رفتارش از راشا خشن تره و موقع اعصبانیت از اونم خشن تر و ترسناک تره