
رمان کلاه داران
نویسنده : مرجان فریدی
ژانر : اجتماعی
قیمت : رایگان
رمان کلاه داران
رویا با حرص دستم و گرفت و برد جلوی ایینه قدی تو راه رو که نا خدا گاه دوباره جیغ زدم موهام دورم ریخته بود و چشمام پف کرده بود رنگمم به ماست می زد لباسمم سر تا پا سفید بود واقعا شبیه جن شده بودم) یه سوال الناز جان ایا تو تا به حال جن دیدی که میگی شبیه اونا شدم ؟( )تو حرف نزن که اگه یکم وجدان بودی من و سر صبح از خواب بیدار نمی کردی که بگی پاشو برو مسواک بزن دهنت بو می ده( محیا - خب دیگه پاشید بیاید صبحونه کوفت کنیم از دیشب داریم نقشه می کشیم خسته ام خوابم میاد -باران - اوف گفتی منم خیلی خوابم میاد ولی می ارزه به دیدن چشمای گرد اف پنج. لبخند دندون نمایی زدم اگه نقشمون تا سه چهار روز اینهه عملی شه چه شود!!! ********** محیا ********** هممون دور هم جمع شده بودیم و به هم نگاه می کردیم الناز-خب بمب و تو ماشین کدومشون بزاریم ؟