کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان کلاه داران

نویسنده : مرجان فریدی

ژانر : اجتماعی

قیمت : رایگان

رمان کلاه داران

کمرش می رسید چشماشم تقریبا ابی بود و لبای برجسته ای داشت خدا واسه لبای الناز پارتی بازی کرده بود من لباش و دوست داشتم و بینیشم خوب بود تند تند داشت شلوار یخی شو پاش می کرد نگام چر خید روی رویا که داشت مانتوی لیمویی شو تنش می کرد رویا هم قدش بلند بود لاغر و ظریف بود و سفید موهاشم یه جورایی طلایی بود ..البته قبلنا خرمایی بود .اما الان رنگ کرده بود چشماش خیلی ناز بود چون قهوه ای خیلی روشن بود که راحتش و بگم عسلی بود چشماش و از مامانش به ارث ٍ برده بود چشمای خاله سبز بود واسه همین یه کمی تویچشمای عسلیش رنگ سبز دیده میشد محیا هم قدش تقریبا از ما کوتاه تر بود و لاغر بود پوستش گندمی بود موهای لخت مشکی بود گاهی موهاشو رنگ می کرد .. موهاش لخت بود که بعضی وقتا فرشون می کرد نصف صورتش چشم بود چشماشم قهوه ایه خیلی روشن بود بینی شم معمولی بود لباشم که مشاا... پروتزیه خدادادی خدا سر چشم و لب این به همه نارو زده بود خخخ مرگ ..منم قیافم در حد بچه ها بود لبای برجسته چشمایی که تو نگاه اول قهوه ای بود ولی تو روز و جلوی افتاب انابی بود و به قر مز می زد ابرو های پر مشکی که تا همین یک ماه کلاه داران 
 18
پیش پیوندی بود ولی یه روز که از خواب پاشدم دیدم وسط ابرو هام اندازه ی دو انگشت خالیه که زیر سر این دوستان ناباب بود موهامم حالت دار و مشکیه وتو فکر رنگ مو هستم سفید می باشم هیکلمم از صدقه سریه تکفاندو و کاراته توپه بله ما اینیم در اتاق باز شدو بارون اومد منظورم اون بارون نیست که می باره منظورم باران خودمونه اه اصلا بی خیال اخی از باران یادم رفته بود باران قدش چشم نخوره زیادی بلنده اونم به خاطر کلاس والیباله چشماش مشکیه و گاهی لنز میزاره ولی به چشم نمیاد از نزدیک معلوم میشه موهاش تا باسنش می رسهکه کم کم داریم با بچه ها به این می اندیشیم که وقتی خوابه موهاش و کوتا ه کنیم اون طوری نگاه نکنید خب چه 
معنی میده دختر موهاش این قدر بلند و پر پشت باشه والاه به خودا اهان لبش که کلا زیادی گرده یعنی بر عکس 
محیا ! هرچی موهای محیا تا شونشه این تا کونشه هر چی محیا لاغره این پره هرچی محیا چشماش گرده این حالت 
خمار داره ولی بی شوخی لباش گردو کوچولوی اهان لپم داره پوستشم بین سفید و گندمیه کلا ما نه زیبایی افسانه ای داریم نه مثل رمانا زیبایی نفس گیر داریم نه مایه داریم ما معمولی هستیم ولی ازنوع برو بچه شیطونه کلاه دارش 
با جیغ رویا یک متر پریدم 
-تو واس چی مثل این پسر هیزا هی به ما نگاه می کنی چرا اماده نشدی با دیدن اونا که همه اماده شدن تند از جا بلند شدم و رفتم یه تیپ باحال زدم بچه ها رنگ کلاهاشون و عوض کرده بودن منم یه کلاه سورمه ای با دمپای سورمه ایه و مانتوی مشکی کوتاه تنم کردم دیشب هممون به خونواده هامون زنگیده بودیم پس دلیلی نداشت دوباره بزنگیم. وقتی اومدم بیرون دیدم هیچ کدومشون نیستن حتما رفتن سوار ماشین شدن تا من بیام کلیدا نبودحتما خودشون برداشتن تند از خونه زدم بیرون تند تند قدم بر می داشتم از کوچه که اومدم بیرون با دیدن 206 نقره ایمون در حالی که تند تند در حال دوییدن و بستن بند کفشام بودم در بقل رارنده رو باز کردم و خودم و تقریبا شوت کردم توش و در حالی که با بند کفشام در گیر بودم گفتم اه جورابام و لنگ به لنگ پوشیدم ...هر چی صبر کردم دیدم راه نیفتاد با تعجب سر بلند کردم که چشمتون روز بد نبینه با دیدن پسری که بالای ابروی چپش 
شکسته بود و تو دستش بود گوشی بود جیغی کشیدم که هفت پشت پسره لرزید با داد گفتم 
-دوستام و چی کار کردی چه طور همه رو تو صندوق عقب جا کردی حتما تا حالا خفه شدن بعد یهو دوباره جیغ زدم 
-نکنه خوردیشون ... پسره که فقط با چشمای گرد نگام می کرد همون موقع در سمت من باز شد و رویا در حالی که 
از زور خنده قرمز شده بود گفت 
-ببخشید اقا این دوستم اشتباهی سوار ماشین شما شده و بعد دست من و که خشک شده نگاش می کردم گرفت و کشید با حیرت پیاده شدم که رویا رو به پسره گفت واقعا معذرت این دوستم یکم شیرین می زنه حالش خوش کلاه داران 
 19
نیست الانم داشتیم می بردیمش اسایشگاه روانی با اجازه صدای پسره اومد که گفت ایشا..خدا شفاش می ده غصه نخورین رویا هم سری تکون داد و دست من و گرفت و برد اون ور خیابون و سوار 206خودمون کرد بچه ها که هر 
کدوم یهه ور افتاده بودن می خندیدن ولی من هنوز مبهوت بودم الناز پشت فرمون بود و هی قش قش می خندید 
رویا هم هی قیافه یپسره و من و تجسم می کرد و می خندید تا زه با یاد اوریه حرفای رویا خونم به جوش اومد یه 
جیغ بلند کشیدمم و گفتم رویا می کشمت من دیوونه ام .من شیرین می زنم دختره ی خر اونا هم بی توجه به من می خندیدن یعنی این قدر حرص خوردم که فکر کنم دوسال پیر شدم اینم از اول روزمون خدا اخر و عاقبت مارو تا