رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_12 مانا دختری شرور???? بغض بدي توي گلوم نشست بود ولی من نباید گریه میکردم من ضعیف نبودم آیناز با چشماي اشکی زل زده بود به ما دلم شکست تو یه روز تمام غرور و احترامم بخاطر یه نفر له شد با نفرت زل زدم به ماهان ماهان_گمشو از خونه من برو بیرون. ... از روي زمین بلند شدم نگاه پر از نفرتم به ماهان انداختم_روزي کاري میکنم که جلوي همین ادم فقیر زانو بزنی از اتاق بیرون زدم که صداي قدم هاي رو پشت سرم شنیدم بعد صداي آیناز که منو صدا میزد _مانی ..مانی صبر کن با عصبانیت برگشتم سمتش_چیه؟؟..چی از جونم میخواي..؟ ولم کن دیگ حالم از هرچی ادم پولدار خودخواه بهم میخوره جز پولتون هیچ ارزش دیگه اي براي دیگران ندارین ادم باید شخصیتش واس دیگران مهم باشه ولی امثال شما گند کشیدین به همه چی پول ندیده هاي بدبخت بدون توجه به چشماي اشکی ایناز عقب گرد کردم به سمت حیاط رفتم دوچرخه ام کنار حیاط افتاده بود با حرص برش داشتم لگدي بهش زدم _همش تقصیر تویه... از خونه بیرون زدم به سمت خشک شویی عموو نعمت حرکت کردم اشکام به شدت روي صورتم میلغزید توعمرم انقد تحقیر نشده بودم مگه اونا جز پول چی داشتن که به خودشون اجازه میدادن مارو تحقیر کنند