رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_15 مانا دختری شرور???? پشت بهش ایستاده بودم جرات برگشتن و نگاه کردن توي چشماش رو نداشتم میترسیدم منو بشناسه و دوباره بخواد اذیتم کنه تمام کارا هایی که باهام کرد جلویه چشمم نمایان شد *گذشته* دستش داخل ش*ل*وار*م برد _مهرداد نکن بدم میاد.. مهرداد_مانا چقد غر میزنی بذار ...* دیگه. خودمو از حصار دستاش رها کردم که از پشت بهم چسبید مهرداد_مانا حالم خرابه بذار با تو خوب بشم..چرادانقد چموشی... اشک میریختم و التماس میکردم ولم کنه ولی اون فقط به نقاط حساس ب*دنم ......... من اون زمان یه دختر 10 ساله بودم مهرداد 18 سالش بود هنوز یادم نرفته اگر جیغ و داد من نبود تا کجا ها پیش میرفت و بی عفتم میکرد * دوباره صداي نحسش به گوشم خورد از شدت استرس تمام بدنم میلرزید اومد جلوم ایستاد و دقیق نگاهم کرد_آقا ..حالتون خوبه؟؟ نگاهم به چشماي سبزش افتاد مثل گذشته جذاب بود .... چقد دوستش داشتم ولی بعد اون اتفاق منفور ترین فرد زندگیم شد قدمی به سمتم اومد که عقبترر رفتم اخم کردم _من ..من خوبم..فکر کنم..این قبر هارو اشتباه گرفتم مهرداد با شک نگاهم کرد_چهرتون برام خیلی اشناس..ما همدیگر رو جایی ندیدیم؟؟ سریع سرم رو به علامت منفی تکون دادم _نه ...من باید برم خدانگهدار