رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_17 مانا دختری شرور???? اهورا که متوجه تعجب من شد رو به دخترش گفت _ماندانا تو برو نقاشی بکش منم الان میام کمکت..باشه.. ماندانا سري تکون داد به سمت میز و وسایل نقاشیش رفت اهورا_میدونم توام مثل پدرم تعجب کردي که چطور یهویی پدر شدم دقیق نگاهش کردم_اره..اخه عمو گفت شما... اهورا وسط حرفم پرید _ماندانا دختر من نیست.. پدرش بهترین دوست من بود وقتی واس گردش باهمسرش و دخترش به بیرون شهر میرن توي جاده تریلی بزرگی که الوار چوب بار داشته بند طنابش پاره میشه و یکی از الوار ها روي ماشین دوستم میافته‌و خودش و همسرش درجا جونشون از دست میدن و فقط ماندانا زنده موند ماندانا کسی دیگه رو نداشت براي همین من اونو به فرزندي قبول کردم تا بتونم لطفی در حق دوست چندین سالم کرده باشم نگاهی به ماندانا انداختم گرم بازي و نقاشی بود نگاه تحسین بر انگیزم به اهوراانداختم _واقعا کار خوبی کردین.. اهورا لبخندي زد _ممنونم عمو رحمت باسینی چاي از آشپزخونه کوچیکش بیرون اومد