رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_18 مانا دختری شرور???? تا چشمش به ما افتاد لبخند عریضی زد _اومدي مانی..میبینم که باپسرمم آشنا شدي.. بیاید چاي بخوریم..چرا سر پا ایستادید؟؟ لبخندي به عمو زدم به سمتش رفتم و سینی چاي گرفتم و روي میز گذاشتم به سمت ماندانا رفتم... کنار ماندانا نشستم این دختر تو همین چند دقیقه عجیب به دلم نشسته بود شاید بخاطر سرگذشتش بود ک شبیه منه ولی ماندانا شانس اورد و ادمی مثل اهورا سر راهش قرار گرفت شاید من اگر مهردادي نبود الان این زندگی اجباري رو نداشتم با یاد اوري مهرداد ترس تمام وجودم رو دوباره در بر گرفت برق چشمای سبزش حتی یک لحظه هم از ذهنم پاک نمیشد با صداي اعتراض ماندانا از فکر خارج شدم _چیه یه ساعت زل زدي به من؟؟؟خوشکل ندیدي؟؟ چشام از تعجب اندازه نلبکی شد _نه به خوشکلی تو ندیدم ماندانا_میدونم خوشکلم ولی اینم بدون که من قصد ازدواج ندارم دیگ دهنم اندازه غار باز شده بود. که صداي خنده اهورا و عمو بلند شد اهورا_به این حاضر جوابیش عادت میکنی... ماندانا رو به اهورا گفت_بابا غیرتی شو برام این پسره یه ساعت زل زده به من