رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_2 مانا دختری شرور???? و تعدادي خدمتکار تند تند ازین طرف به اون طرف میدویدن دستی روي شونم نشست هل کرده به عقب برگشتم که چشمم به یه دختر جوون خیلی خیلی خوشکل افتاد مثل عروسک بود با اون موهاي طلایی و چشماي طوسیش خیلی زیبا بود محوش شده بودم که لبخندي زد _سلام. .. سرم تکون دادم تا از هپروت بیرون بیام _س...سلام دختر با همون لبخند دستش به سمتم دراز کرد _من آیناز هستم... نگاهم به دستش افتاد آیناز _نکنه توام از اون دسته پسراي مقید هستی؟؟ متعجب نگاهش کردم که دستش عقب کشید _خیلی خوشکلیا.. اسمت چیه؟ _مانی آیناز _خوشبختم مانی ...لباسمو که میتونی بدي با چشماش ب لباس اشاره کرد سریع لباس به سمتش گرفتم_آرره ..بفرمایید لباس ازم گرفت و رو ب یکی از خدمتکارا _نازگل بیا اینجا خدمتکار سریع خودش به ما رسوند _بله خانوم آیناز_پول خشک شویی رو حساب کن.. بعد رو به من لبخندي زد _فعلا مانی جون فقط سري براش تکون دادم بعد تصویه حساب از عمارت بیرون زدم توي محوطه گوشیم زنگ خورد نگاهی به صفحه شکستش انداختم