رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_4 مانا دختری شرور???? تازه متوجه نبود دوچرخم شدم _آه ،لعنتی..حالا چیکار کنم نگاهی به پشت سرم انداختم مجبور بودم برگردم و دوچرخه رو بردارم راه اومده رو برگشتم دوچرخه تو کوچه نبود پسره بیشعور حتما دوچرخم برده تو خونه نگاهی به در و دیوار خونه انداختم واس من زیادي بلند نبود با یه حرکت خودم رو به در حیاط آویزون کردم و به داخل حیاط سرك کشیدم کسی نبود سریع بالا دیوار رفتم و آروم خودم پرت کردم توي حیاط نگاه دقیقی به دور تا دور حیاط انداختم ولی خبري از دوچرخه نبود آروم آروم به سمت وسطاي حیاط رفتم که یه نفر از پشت گردنم گرفت از صداي فوق عصبانیش فهمیدم همون پسره هست _به به میبنیم که یه دزد کوچولو اینجا داریم با اخم برگشتم سمتش _من دزد نیستم فقط اومدم دنبال دوچرخه ام پسر گوشی آیفون از جیبش بیرون کشید _الان ك زنگ زدم به پلیس معلوم میشه با شنیدن اسم پلیس ترس برم داشت _چیزه چرا پلیس خب خودمون حلش میکنیم دیگ..من فقط دوچرخم رو میخوام پسره_یه شرط داره عصبانی شدم_دوچرخه منو برداشتی تازه شرطم میذاري..