رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_5 مانا دختری شرور???? پسره باز گوشیش رو سمتم گرفت _پس زنگ میزنم پلیس ببینیم کی مقصره _هووف خیلی خوب بنال ببینم شرطت چیه دستش از دور گردنم باز کرد و دست به سینه ایستاد _امشب مهمونی خیلی بزرگی داریم _خب به من چه پسره عصبانی شد _نه تو ادم بشو نیستی دوباره میخواست شماره پلیس رو بگیره که دستش گرفتم اگ زنگ میزد پلیس من بی کس و تنها مقصر میشدم با سو سابقه دیگ هیچ جا کار بهم نمیدادن حتی عمو رحمت هم منو نمیخواست دیگ _خیل خوب هرکاري بگی انجام میدم پسر پوزخندي زد _حالا شدي یه پسر خوب سوالی نگاهش کردم که حرفش ادامه داد _خب میگفتم امشب یه مهمونی بزرگ داریم تو باید بیایی کل لباس هاي منو اتو بکشی و مرتب کنی _چیی؟؟؟ +تازه من میخوام برم حموم باید بیاي ماساژم بدي _هان؟نه دیگه نشد خیلی داري پررو میشی پسره گوشیش جلوی صورتم تکون داد _خوب فکرات بکن زیر لب غریدم_هرچی خر بدون گوش جلوي من سبز میشه + چیزي گفتی؟؟ _نه +پس موافقی . .. بریم