رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_8 مانا دختری شرور???? چشمم به ماهان افتاد ل*خ*ت روي تخت نشسته بود فقط یه شلوارک تنش بود آب دهنم با صدا قورت دادم نمیتونستم چشم از اون همه عضله هاي پیچ در پیچ و بدن سفیدش بگیرم ماهان پوزخندي زد_چیه مث دخترا زل زدي به من ، هرچند تو انقد ریزي شک میکنم پسر باشی ترسیده زل زدم بهش یعنی امکان داره فهمیده باشه من دخترم نه ... من 10 سال همین وضع بودم هیچکس شک نکرد ماهان از روي تخت بلند شد به سمت حموم رفت _بیا دنبالم لباستم بکن اگه نمیخواي لباساي خوشکلت خیس بشه ،پوزخندي زد چون فک نکنم لباساي من اندازت بشه بدون توجه به من وارد حموم شد ترسیده وسط اتاق ایستاده بودم نه راه پس داشتم نه راه پیش صداي عربده ماهان از داخل حموم بلند شد_هی کوچولو سریع بیا کارت انجام بده بسم ا... گفتم با قدم هاي لرزون به سمت حموم رفتم ماهان روي تختی به شکم دراز کشیده بود نگاهی به من انداخت_پس منتظر چی هستی بیا ماساژ بده به سمتش رفتم ماهان_لباسات دربیار با تته پته_نه نه من همینجوري راحتم... پوزخند صدا داري زد_چیه نکنه میترسی بخورمت؟؟