رمان مانا دختری شرور
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : 44000 تومان
رمان مانا دختری شرور
#پارت_9 مانا دختری شرور???? نترس من هم*جنس*باز نیستم بعد راحت دراز کشید و حرفش ادامه داد_انقد دختر خوشکل دور و برم هست که نگاهی به پسراي استخونی مث تو نکنم ترجیح میدادم هیچی نگم سریع کارم بکنم تا ازین وضع راحت بشم خدا لعنتت کنه ماهان اگ دوچرخم برنمیداشت الان درین وضع گیر نمیکردم با دستاي لرزون اروم شونهاش رو ماساژ میدادم با برخورد دستم به بدن ل*خ*ت*ش دلم زیر و رو میشد ، تاحالا با هیچ پسري تماس بدنی نداشتم. این باعث شده بود از شدت استرس روي حرکاتم کنترل نداشته باشم صداي عصبانی ماهان بلند شد _مگه داري بچه ناز میکنی؟؟ تو که زورت از دخترا کمتره..به چیت مینازي پسر؟؟ بدون حرف حرکاتم سریع تر کردم و محکم ماساژش میدادم ... ضربان قلبم تند شده بود ، هر آن ممکن بود از سینم بیرون بزنه ، تو يه حرکت ناگهانی ماهان از روي تخت بلند شد و من رو، روي تخت خوابوند ترسیده بهش نگاه کردم با شیطنت گفت: _نه اینجوري نمیشه .. برو لباسم از توي کمد بیرون بکش و اتو کن نخواستم ماساژ بدي با خوشحالی سریع از زیر دستش فرار کردم به سمت بیرون از حموم دویدم که صداش اومد _بهتره اون کارتو بخوبی انجام بدي وگرنه.. سریع در حموم بستم به سمت کمد رفتم با دیدن یه کوه لباس آه بلندي کشیدم _عمت میخواد انقد لباس اتو کنه آخه... من یه دست لباس بزور دارم ولی این...