کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان منفی چهار

نویسنده : مرجان فریدی

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان منفی چهار

نهال  /  آیلی  /  آردا

 


به خبرای مربوط به این یارو کاراداغ نگاهی انداختم. اوووم، چه مارمولکه مارموز و مار صفت مار...! اه چه مار تو ماری شد.
خلاصه خیلی پفیوز بود دیگه، خبرا رو فوری لاپوشونی می‌کرد، حتماً یه چیزی هست.
به قول مامان تا دود نباشه جایی آتیش روشن نمی‌کنن، اشتباه گفتم نه؟
تا آتیش باشه دود روشن نمی‌کنن؟
دود روشن میکنن که آتیش باشه؟
آهاااا چه خنگما، حتماً دود هست که آتییش بلند میشه. این دفعه دیگه درست بود.
-جایی که آتیش نباشه بیخود دود بلند نمیشه.
هینی کشیدم و چرخیدم سمت در.
با بهت به مامان زل زدم:
-مامان به اتاق من شنود زدی هی راه به راه میای؟
با تاسف نگاهم کرد:
-خواستم بگم تو به کی رفتی؟ به من که نرفتی.
با حرص گفتم:
-آره دیگه حتماً از پرورشگاه آوردیم.
قهقهه زد:
-خوبه حداقل اعتماد به نفس داری.
چشمام گرد شد، از اتاق بیرون رفت، الان میخواست بگه حتی تو پرورشگاهم منو انتخاب نمی‌کرده؟
پوکر به دیوار زل زدم، با بند کفش خودمو خفه کنم یا تو چاه دستشویی؟
قطعاً اولی، برخلاف انتظارم آیلی و نورتن‌خانم راجع به قضیه به بابا چیزی نگفتن.
حدس میزدم آیلی میخواد خودش تلافیه کارم رو سرم دربیاره که این به مراتب ترسناک‌تر بود.
کوله پشتی و دوربینم رو حاضر کردم. مقابل آینه قدی ایستادم پیریسینگ لب و بینیم رو گذاشتم.
تی‌شرت مشکی با طرح اسکلتم رو مقابل آینه تو تنم درست کردم، کوله رو روی دوشم انداختم و درحالی که خم میشدم تا بند کتونی‌های مشکیم رو ببندم داد زدم:
-من دارم میرم بیرون.
صدای مامان رو شنیدم:
-زود بیای.
جوابی ندادم و از اتاق خارج شدم، مامان داخل آشپزخونه بود.
صدای غرغرش رو می‌شنیدم:
-طبق معمول مشکی، بازم مشکی، مثلاً دختره.
محل ندادم و از خونه خارج شدم.


 این رمان ادامه دارد...


 پارت گذاری رمان از شنبه تا چهارشنبه (هفته ای 5 پارت) 


لینک پارت اول


تیزر رمان




JoiN