کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان منفی چهار

نویسنده : مرجان فریدی

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان منفی چهار

بابا عصبی دادی زد که هردوشون ترسیده و ساکت شدن.
-هیس! صداتون رو نشنوم، نورتن فوری از خونه‌ی نازی برو بیرون.
نورتن‌خانم به سختی بلند شد و فین‌فین کنان از کنار بابا رد شد، آیلی هم پشت سر مامانش فوری دویید و از خونه بیرون رفتن.
بابا کلافه به اطراف چشم دوخت:
-قفل بزن به خونت که اونم نیاد، لباساتم جمع کن باهاشم دهن به دهن نشو.
عصبی زمزمه کرد:
-توبه خدایا توبه.
با غضب از خونه خارج شد و در رو محکم بست، با چشمای گرد برگشتم سمت مامان.
موهاشو عقب روند و با حرص به من گفت:
-بیا برو توام جلو چشمم نباش.
با دهن باز نگاهش کردم:
-بشکنههه این دست که شکرررر نداااره.
کمی خیره نگاهم کرد:
-اون نمکه نهال نه شکر.
متفکر نگاهش کردم:
-عه؟ جدی؟
با تاسف نگاهم کرد و بلند شد و درحالی که فحشای مثبت هیجده زشت و ناجور حواله نورتن‌خانم میکرد خم شده‌بود لباساشو از روی زمین جمع میکرد.
حوصله نداشتم فحش جدید یاد بگیرم، بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم؛ وارد اتاقم شدم و بی حوصله کت جین مشکیم رو درآوردم و روی تختم پرتش کردم.
یه لحظه از جلوی آینه رد شدم که با دیدن یه جن مشکی جیغی زدم و خودمو پرت کردم روی تخت.
مامان با وحشت در اتاق و باز کرد:
-چیشده؟
به آینه اشاره کردم:
-چ...چیزه... خودمو دیدم ترسیدم۔
با دهن باز نگاهم میکرد:
-اره خب مثل جنا آرایش کن و تیپ بزن بعد از خودت بترس.
قیافمو مچاله کردم:
-نخیر واسه این ترسیدم که موهام و انگار برق گرفته خط چشمم ریخته به لطف نبرد تو و هووت.


 این رمان ادامه دارد...


 پارت گذاری رمان از شنبه تا چهارشنبه (هفته ای 5 پارت) 


لینک پارت اول


تیزر رمان




JoiN