کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان مسافرت دخترونه

نویسنده : نامعلوم

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان مسافرت دخترونه

رمان مسافرت دخترونه

- باشه من کلید رو برداشتم.

با هم سوار آسانسور شدیم و طبقه همکف رو انتخاب کردیم.
همین جوری داشتم با غرور راه میرفتم که دست سلین اومد تو شکمم.

چیکار میکنی دیوونه؟
سلین چشماشو ریز کرد و گفت:
- واستا ببینم فکر کنم پسره داره مخ کژال رو میزنه

کو؟ کجاست؟ ببینم
- سلین این همون پسره صبحی هست
- نه بابا!

اوه اوه اوضاع خرابه هندزفری گذاشت تو گوشش
بیا بیا بریم که چوب میکنه تو پاچمون. 

رفتیم سمت کژال، کژال هندزفری از تو گوشش درآورد .
- بالاخره اومدین، بریم.

واستا این پسره کی بود؟
نمی دونم
- دو ساعت داشت چی میگفت بهت؟
- شما زاغ سیاه منو چوب میزدید! سلین خودش را به نشدیدن زد و گفت:
- خب حالا با چی بریم؟

تیانا گفت:
- ماشین من که تعمیرگاهه وگرنه نه با اون میرفتیم.

کژال گفت:
صدالبته که اگه بود هم من با اون جایی نمی اومدم
- ایش از خداتم باشه

- صبر کنید الان آژانس میگیرم
کژال اینو گفت و همراه سلین به سمت پذیرش رفتن.

منم همونجا منتظرشون ایستادم*

¦  ????????????????}