رمان مسافرت دخترونه
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : رایگان
رمان مسافرت دخترونه
رمان مسافرت دخترونه - سلام تیانا خانم خوبی؟ پارسال دوست امسال آشنا تیانام که مشخص بود تعجب کرده با خوشرویی گفت: - سلام آقا شاهان، چه خبر؟ چند روزه دانشگاه نمیای پس اومدی خوش گذرونی؟ - نه بابا خوش گذرونی کجا بود تو دانشگاه بیشتر خوش میگذره تا اینجا . - چرا؟ - داستان داره حالا. - آها اوکی. - تنها اومدی؟ نه با دوستام اومدم و همزمان دستش رو به دوتا دختر که مشغول صحبت با پذیرش بودن اشاره کرد. راستی دستمو روی شونه آرمان گذاشتمو گفتم - اینم دوستم آرمان - سلام خوشبختم، بله یادمه اون روز به جای شما اومده بود. آرمانم جواب داد: سلام و همچنین بانوی زیبا اه باز این متشخص رفتار کرد!*** سلین :سرمو که چرخوندم تیانا مشغول حرف زدن با دوتا پسر دیدم این تیانا رو هم نمیشه یه دقیقه تنها گذاشت. با کژال به سمت تیانا رفتیم. عه آرمانه که اینجا چیکار میکنه؟ اینم که شاهانه! همین جوری که کپ کرده بودم برای بار دوم شوکه شدم. ¦ ????????????????}