رمان مسافرت دخترونه
نویسنده : نامعلوم
ژانر : طنز
قیمت : رایگان
رمان مسافرت دخترونه
رمان مسافرت دخترونه الهی بچه شکست عشقی خورده من غرورش رو شکستم. اون صادقانه بهم ابراز عشق کرد، ولی من این جوری جوابش رو دادم. نباید کار رو سخت تر کنم بدوبدو رفتم به سمتش و باهاش همقدم شدم و گفتم - من و تو میتونیم با هم دوست باشیم. تا اینو گفتم چشماش تا حد امکان گرد شد و گفت: دوست؟! ادامه دادم - آره مثل دوستی من و کژال و تیانا ادام رو درآورد و گفت - مثل دوستی من و کژال و تیانا با افسوس گفتم: - میدونم سخته که من رو به چشم به دوست ببینی ولی این رسم روزگاره اینو که گفتم گفت تو از کدوم دیوونه خونه فرار کردی؟ گفتم: - وای عزیزم آن قدر عاشق شدی که میخوای بری دیوونه خونه؟! آه بلند کشیدم که با حرص گفت: - یه دیوار لطفاً! یهو یاد یه آهنگ افتادم و شروع کردم به خوندن - یه دیواره به دیواره که هیشکی ..نداره نشستم و دستم رو گذاشتم روی صورتم و داد میزدم و میخوندم - یه دیواره به دیواره که دل نمیذاره :گفت - واقعا از کدوم تیمارستان فرار کردی؟ هوم؟ وای از عشقم دیوونه شده، بعضیا از داشتنم دیوونه میشن، بعضیا از نداشتنم! کلا موجود دیوونه کننده ای هستم. ¦ ????????????????}