رمان مسافرت دخترونه
نویسنده : نامعلوم
قیمت : رایگان
رمان مسافرت دخترونه
رمان مسافرت دخترونه اوه اوه چه لیست پرپیمونی هم هست! فکر کنم مهمون داریم؛ ترامیسو، ،قهوه آواکادو اوه مای گاد آخه مادر جان من تو عمرم آواکادو دیدم الان آواکادو بخرم؟! - تیانا این فروشگاه آواکادو هم داره؟ - آواکادو؟ راستشو بگو ناقلا فکر کنم جدی جدی خواستگار داری. خودمم نمیدونم والله! هرکس هست مامانم میخواد جلوش کلی قوپی بیاد/: تیانا جلوی فروشگاه نگه داشت. پیاده شدیم رفتیم داخل یه فروشگاه زنجیری بزرگ بود که میوه و تره بارم داشت. دوتا سبد برداشتیم؛ قرار شد میوه ها رو تیانا بره بگیره منم بقیه لیست رو... . خرید تموم شد و حساب کردم پلاستیک ورداشتیم و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. - سلین رسیدیم. - ممنون فکر نکنی یادم رفت باید شیرینی بدی. - باشه برو. فعلا بوس بهت - فعلا وارد خونه شدم و بلند گفتم: _سلااام من برگشتم. پلاستیک های خریدها رو گذاشتم زمین و داد زدم - نیما بیا خریدها رو ببر تو آشپزخونه. نیما از تو اتاق داد زد: - خودت ببر من درس دارم. ¦ ????????????????}