کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان مسافرت دخترونه

نویسنده : نامعلوم

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان مسافرت دخترونه

رمان مسافرت دخترونه

- مامان این نیما کمک نمیکنه
- عه برگشتی؟ کجایی تو کلی کار داریم بیا این سبزی رو از دست من بگیر.

- بذار برسم خونه مامان بعد کار بریز رو سرم! بعدشم بده نیما یکم کارا رو انجام بده.

بیا بگیر ،ببینم هی نیما نیما میکنه برای من اون بچه درس داره.

- من درس ندارم؟ دانشگاه ندارم؟
اون کنکور داره فرق دارد.

- مامان
- یامان
- بیا زود بگیر هی برا من مامان مامان میکنه!

- آخ مامان این چرا این قدر سنگینه؟ کمرم شکست!
ببین من چی میکشم حالا یه دقیقه گرفته هی غرغر میکنه؛ برو بذارشون تو بالکن کلی کار داریم ماشالله کار نمیکنه برای آدم هی غر میزنه
 سبزی رو گذاشتم تو بالکن. 
داشتم میرفتم سمت اتاقم که مامانم داد زد: - کجا کجا؟
- میرم لباسامو عوض کنم.

- بیا اینجا رو جارو ،کن بعد هرجا که خواستی برو
- گیر دادیا!
- خودت میای یا بیام؟
- اوف اومدم.

جاروبرقی رو برداشتم. اونجا که تمیزه، اونجا هم که دیده نمیشه، اونجا هم که کسی نمیره، فقط اینجا میمونه که مامان بهم نگفت. 

خب کار من تموم شد.
 من برم که دیگه تو دست و پا نباشم.

¦  ????????????????}