کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان مسافرت دخترونه

نویسنده : نامعلوم

ژانر : طنز

قیمت : رایگان

رمان مسافرت دخترونه

رمان مسافرت دخترونه

_بله؟
کجایی تو دختر؟ سه ساعت دارم صدات میزنم
با صدای زنگ رومو برمیگردونم.

- باباته برو درو باز کن.
- سلام بابا جان.
سلام دخترم بیا این خریدها رو از من بگیر
- چشم

خریدا رو از بابا گرفتم و به آشپزخونه بردم انگارنه انگار یه پسر هم توی این خونه هست همه ی کارا رو من میکنم!

رفتم در یخچالو باز کردم یه نگاهی کردم آخ جون کیک شکلاتی.
- در یخچالو ببند سلین
- باشه.

در یخچال رو که ،بستم صدای زنگ توی خونه پیچید.
- احمد درو باز کن مهمونا اومدن.

مامان پشت سر بابا رفت و با مهمونها احوال پرسی کردن
- سلام به به علی آقا خوش آمدید بفرمایید داخل منم با متانت و وقاری که ازم بعید بود جلو رفتم و باهاشون سلام و احوال پرسی کردم
- سلام دخترم
با خانمش روبوسی کردم یه لحظه کپ کردم دانشجو جدیده
- سلام.
بابا راهنماییش کرد به سمت پذیرایی ولی من هنوز تو شوک بودم.

اون اینجا چیکار میکرد؟

¦  ????????????????}