رمان اوج لذت
نویسنده : ملیسا حبیبی
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان اوج لذت
تاکسی گرفتم و دم کافه نزدیک محل کلاسم پیاده شدم. قهوه و یه تیکه کیک شکلاتی سفارش دادم و کمی رمان خوندم. رفتم پارک و روی نیمکت نشستم تا هوایی تازه کنم اما با دیدن صحنه ای که جلوی روم بود هنگ کردم. وای خدا باورم نمیشه این غیر قابل باور بود برام..... یکتا بود با یه پسره رو نیمکت کمی اونطرف تر نشسته بودن. پسره به یکتا خیره شده، لبخند میزد و دستشو میکشید رو پای یکتا. انگار یکتا هم اصلا معذب نبود و با پسره کاملا راحت برخورد میکرد و با هم حرف میزدن میخندیدن. اصلا باور کردنی نبود...همیشه فک میکردم عاشق حامده اما… مثل اینکه اینطور نبوده کاملا وقتش رو با یکی دیگه میگذرونه.. به سختی ازشون چشم گرفتم دیرم شده بود باید میرفتم کلاسم دیر میشد. توی کل کلاس ذهنم درگیر یکتا و چیزی که دیدم بود بعد از تموم شدن کلاسم چون دلم درد میکرد تاکسی گرفتم به خونه برگشتم. روی تختم دراز کشیدم باورم نمیشد که یکتا همچین دختری باشه و به حامد خیانت کنه البته رابطه حامد و یکتا اصلا جدی نبود وگرنه حامد اونکارو نمیکرد... تشری به خودم زدم قرار بود همه ماجرا رو فراموش کنیم ، پس حتی نباید بهش فکر میکردم. اگر نمیخواستم خانوادمو از دست بدم باید همچیو فراموش میکردم. کمی با گوشیم ور رفتم خودمو باهاش سرگرم کردم و بعدم نفهمیدم کی خوابم برد...