کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان اوج لذت

نویسنده : ملیسا حبیبی

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان اوج لذت

فرنوش با یه سینی تو دستش وارد اتاقم شد... 

آرایشش از لحظه ای که دیدمش بیشتر شده بود و لبخند خاصی به چهره داشت و چشماشو خمار کرده بود... 

سینی قهوه رو گرفت جلو و فنجون قهوه رو گذاشت رو میزم و خواست بره بیرون. 

نمیدونم چه فکری کرد که بعد از چند ثانیه مکث به سمتم برگشت و رفت پشت صندلیم... 

بعد از لحظه ای دستاش رو شونه هام قرار گرفت و آروم شروع کرد به ماساژ دادنشون. 

نمیدونستم چیکار میکنم... اونقد پریشون بودم که خودمو رو صندلی ولو کردم و بهش اجازه دادم هر طور میخواد برخورد کنه. 

به سمت در رفت و قفلش کرد، اومد سمتم و دوباره نوازش وار دستاشو به بدنم کشید. 

_امروز خیلی خسته بنظر میرسین آقای دکتر، نظرتون چیه یکم از این خستگی رو کم کنیم؟! 

میدونستم منظورش چیه، اما حوصله نداشتم و بدن سفید و نرم پروا از ذهنم بیرون نمیرفت، کمی مکث کردم... شاید اگه باهاش س*ک*س میکردم، پروا از ذهنم خارج میشد... 

آره، درستشم همین بود، باید یه طوری حس شهوتم رو سرکوب میکردم و کی بهتر از فرنوش که این چند وقت کامل منو زیر نظر داشت. 

تو فکر بودم که روی پام نشست و دستهاشو به سمت پیراهنم برد... 

منم بهش اجازه دادم تا ببینم چطور پیش میره. 

دکمه های پیراهنم رو کامل باز کرد و دستشو رو پوستم کشید...