کلبه کتاب | دنیای کتاب و رمان و کتاب صوتی

کلبه کتاب

رمان اوج لذت

نویسنده : ملیسا حبیبی

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان اوج لذت

"پروا" 

با درد خیلی بدی زیر شکمم از خواب پریدم. 

از شدت درد تنم عرق کرده بود لب هام خشک شده و سرم گیج می رفت. 

به سختی از روی تخت بلند شدم که دیدم قسمتی از رو تختی ام خونی شده.
 
کلافه دستی به سرم کشیدم
-بازم خونریزی؟ 

بغض کردم؛ خیلی میترسیدم. 
ترس اینکه کسی از قضیه دیشب خبردار بشه یه طرف و نداشتن بکارت و این درد و خونریزی شدید یه طرف.

خم شدم و روتختی رو جمع کردم و به حمام رفتم و توی سبد رخت چرکا انداختم. 

روی توالت فرنگی نشستم و اجازه دادم اشک هام صورتم رو خیس کنه. 

کاش جراتش رو داشتم خجالتم رو کنار میذاشتم و به دکتر میرفتم. 

میترسم با این درد و خونریزی که من دارم عالم و آدم خبردار بشن. 

مامان و بابا هم که اگه بفهمن نمیان پسر خودشون رو ول کنن و از دختر ناتنی شون حمایت کنن. 

البته حقشونو نمیخورم که تا الان هم بیشتر از حامد بهم محبت نکرده باشن کمترم نکردن. 

آهی کشیدم و بلند شدم. 

با بلند شدنم مایع لزجی رو بین پاهام احساس کردم.

آهی کشیدم و مشغول درآوردن لباس هام شدم. 

بهترین کار این بود که یه دوش آب گرم بگیرم اینجوری هم تمیز میشدم و هم شاید دل دردم بهتر میشد.

با دیدن شرتم که خیس خون بود نفس عمیقی کشیدم و ترسیده زمزمه کردم
 
-چرا این همه خونریزی دارم؟ همه دخترا بعد اولین رابطه شون انقدر خونریزی دارن؟ 

کلافه موهام رو از جلوی چشمام عقب فرستادم و شیرآب رو باز کردم و زیر دوش ایستادم.

چشمام رو بستم و اجازه دادم تمام تنم خیس آب بشه.

سریع دوش گرفتم و یه حوله سفیدم دور خودم پیچیدم و از حموم بیرون اومدم. 

نم موهام رو با یه حوله کوچیک تر گرفتم و جلوی میز آرایشم نشستم. 

سشوار رو به برق زدم و موهام رو خشک کردم.

کرم مرطوب کننده ام رو برداشتم و به دست و صورتم زدم تا خشک نشه. 

بلند شدم و به طرف کمدم رفتم ست گیپور بادمجونی رنگم رو پوشیدم. 
تضاد جالبی با پوستم ایجاد کرده بود. 
یه ساپورت مشکی و تیشرت گشاد مشکی هم پوشیدم. 

موهام رو بافتم و قبل از اینکه از اتاق برم بیرون یه پد بهداشتی هم گذاشتم و رفتم پایین.

اولین نفر با مامان روبه رو شدم که با هیجان از اینور خونه به اونور میرفت و زیرلب اهنگ میخوند. 

_مامان چه خبره؟ چی شده چرا انقدر خوشحالی؟