کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان اوج لذت

نویسنده : ملیسا حبیبی

ژانر : عاشقانه

قیمت : 29000 تومان

رمان اوج لذت

نگاهم به مردونگیش از زیر شورت هم بزرگی و کلفتیش معلوم بود افتاد. 

دستش به سمت شلوارم برد و تو یه حرکت با شرتم درش آورد و حالا من کاملا لخت و عور روبه روش دراز کشیده بودم. 

لحظه ای ترس به جونم افتاد اما با نشستن دستش بین پام و تکون دادن انگشتش روی جای حساسم همه چیز فراموشم شد. 

با صدای ضعیفی ناله کردم 
_اه…اه یواش..لطفا

اما اون بی اهمیت به حرفم حرکت دستشو تند تر کرد که صدای ناله هام بلند شد. 

_آه…حامد..زودباش…تندتر…تروخدا 

حامد لبخندی زده بود و همینجوری داشت عرق میکرد. 

بعد چند دقیقه بالاخره به اوج رسیدم بدنم زیر دستش شروع به لرزیدن کرد. 

میخواستم از شادی جیغ بزنم که دستش روی دهنم گذاشت و زمزمه کرد
_آروم باش

سری تکون دادم ، دستش برداشت. 
شورتش رو در آورد روی زمین انداخت ، نگاهم به سالار سیخ شدش افتاد. 

حامد پاهامو بالا برد و از هم باز کرد. 
خودشو وسطم قرار داد پامو دو طرفش گذاشت. 

با احساس سرمرد‌ونگیش روی بهشتم لحظه تنم لرزید 

مردونگیشو با آب بهشتم کمی خیس کرد خودشو تنظیم کرد خم شد روم و قبل اینکه خودشو واردم کنه بوسه ای به لبم زد

_سعی کن جیغ نزنی!

قبل اینکه بفهمم منظورش چیه ، خودشو تو یه حرکت واردم کرد. 

از شدت دردی که زیر دلم پیچید لحظه ای نفسم برید و احساس خفگی بهم دست داد.