کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

رمان هم خونه روانی

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

رمان هم خونه روانی

〔همخونه ی روانی????????????‍♀️〕
#پارت_10
✾┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄✾

روبه روش که قرار گرفتم ديدم با اون 11سانت پاشنه تازيرگردنشم.

دستشو انداخت پشت کمرمو با اون يکي دستشم دستمو گرفت.حالا منم شده بودم سنگ.

توفيلم فقط ديده بودم اين چيزارو ننت خوب بابات خوب من بلد نيستم بذار برم
تو دلم داشتم ناله ميکردم که تکون خورد

بي اراده گفتم:من بار اولمه ها

لبخندي زد.يه طرف صورتش چال کوچيکي افتاد.چه دندوناي مرتبي داره لاکردار...

سيامک-نصف آدمايي که اينجا دارن ميرقصن بار اولشونه.فقط ژستشوگرفتن

سيامک-توام ژستشوبگير بامن عقب جلو برو کار راحتيه 
-اونوقت من چيکار کنم؟

سمتم اومد.منم هول شدم رفتم رو پاش.

لبخندي زدوگفت:عيب نداره به من نگاه کن نه پايين
 واي خاک به سرم

سرموگرفتم بالا
لامصب چشماي خوشگلي داشتا.

تکون هاي آروم ميخورد .منم حسابي ازخجالتش در اومدم وتند تند پاشو لگد ميکردم.بيچاره
جيکشم در نيومد.

-مشخصه خوب ميرقصيد ها

رقصتون با من به چشم نمياد

دستمو گرفتو يه دور چرخوند.

سيامک-نيازي براي به چشم اومدن نيست همينکه افتخار داديد خودش کليه

-اوهوم

خدايي با اون نگاهش تبخير نميشدم خيلي بود.

✾┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄✾