کلبه کتاب | تجربه‌ای نو از کتاب‌های الکترونیکی و داستان‌های شگفت‌انگیز

سر اشپز دلربای من

نویسنده : نامعلوم

ژانر : عاشقانه

قیمت : رایگان

سر اشپز دلربای من

سرآشپز دلربای مَــن ????????
#پارت_16

- ببینم..
سراشپز کوچولو قصد نداره بره خونه؟!
نکنه از خونه فرار کردی..

اب دهنمو قورت دادم .
چرخیدم به سمتش ، اروم سلامی کردم که با لبخند کجی روی صورتش ادامه داد

-ببینم چرا وسط خیابون وایساده بودی؟!
اونم این ساعت!نکنه ساعتو ندیدی.

نیم نگاهی بهش انداختم.

ولی سریع نگاهم رو ازش دزدیدم.

از مستقیم نگاه کردنش خجالت  میکشیدم.

آخه مگه این پسر چی داشت که نمی‌تونستم مستقیم بهش نگاه کنم و راحت حرفم رو بزنم؟

مگه غیر از پسرای دیگه ای که تو اشپزخونه بودن، بود. 

با کمی مکث اروم و خشک زمزمه کردم:
- منتظر اسنپ بودم.

دستاش رو توی جیبش فرو برد خیلی دقیق بهم خیره شد.

حس کردم صورتم قرمز شده دستم رو روی گونه هام گذاشتم.

از سنگینی نگاهش معذب شدم چشمم روبه زمین دوختم.

قدمی به سمتم برداشت...


•┈·┈·┈•┈·┈••????••┈·┈•┈·┈·┈•