
رمان شاه خشت
نویسنده : پاییز
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان شاه خشت
️️️️ ️️️ ️️ ️ _خشت لبهایی که با تماس هرازگاهیشان با پوستم، حرارتی را حس میکردم و... آخ... چیز تیزی در بدنم فرورفت. نفسم حبس شد از فشار ناخنهایش درست روی پوست کمرم. سرش را عقب برد، مثل شکارچیای که به طعمه بیدفاعش فرصت آخرین عجز و لابه را بدهد. آخرین تکههای پارچه هم از بدنم کنار رفتند. امان نمیداد. توصیف نازی در کلمه «وحشی» الکن بود. یکباره عقب کشید و فکر کردم به من فرصت نفسگرفتن داده.... اشتباه! لباسهای خودش را درمیآورد...! خیلی طول نکشید که زانوانم را با پاهای سنگینش به تخت دوخت و هردو دستم با دست چپش بالای سرم بند شد. _ رفیقت از تجربههاش برات حرف نزده؟ دست آزادش روی تنم میخزید و مثل ماری نیش میزد. سعی کردم چشمانم را ببندم و به خاطرات خوبم فکر کنم؛ زمان حال را در تخیلاتم حل کنم که… باز چیزی در تنم فرورفت. بدنم آماده نبود و دردی سوزنده تنها نتیجهاش. بیرحمی در کلماتش میرقصید... میخواست تحقیرم کند. _ فقط انگشتم بود، یاد بگیر چشمات باز باشه وقتی با من هستی. خیسی چشمم، دید را تار میکرد ولی از ترس بدتر شدن شرایط چشمهایم را بازکردم. دوگوی سیاه و خالی به من خیره بودند. او غالب بود و من مغلوب. ولی چشمانش، دریچه نگاه یک پیروز نبودند... صورتش قابعکس ناتمامی بود، بدون حس...! ️ ️️ ️️️ ️️️️