رمان شاه خشت
نویسنده : پاییز
قیمت : 29000 تومان
رمان شاه خشت
️️️️ ️️️ ️️ ️ _خشت این میان بهقول خودش احساس میکرد عزیز کسی شده. خودمان هم میدانستیم اسم این روابط «عزیز شدن» نبود، یک ارضای جنسی تعبیر درستتری بود برای گذراندن شب تا صبح با زنانی مثل ما. خب کار ما هم همین بود، مسئولیت ارضای تمایلات جنسی کسانی را بهعهده داشتیم که در ازای زحمات ما، پول ناچیزی را پرداخت میکردند. بازهم اوضاع نازی از بقیه بهتر بود. با پولها و کادوهایی که میگرفت برای خودش پسانداز پنهانی درست کرده و عهد کرده بود که بهمحض اینکه بتواند روی پای خودش بایستد، توبه کند و هیچوقت سراغ خاله برنگردد. همان مردک دیوانه، چند ماهی میشد که با نازی میخوابید و نمیدانم به چه حسابی سپرده بود تا مدتی که با نازی در ارتباط است، خاله مشتری دیگری سراغ نازی نفرستد. حال خراب نازی و دستور آقا برای احضار دختر نشاندهاش، نمیدانم طبق چه منطقی، خاله را متقاعد کرد که من میتوانم جای نازی را برای یک شب پر کنم. زن پولدوست و موقعیتنشناس! موهای خیس را زیر کلاه سوییشرت فروکردم. خاله در درگاه اتاق ایستاد و تأکید کرد زودتر سرم را خشک کنم. سشوار را روشن کردم و مشغول صاف کردن موهایم شدم. نازی غرغر میکرد که صدای مزاحم را قطع کنم. _ پری، میمیری اتو بکشی به موهات، تو سرم دارن چکش میزنن به خدا! ️ ️️ ️️️ ️️️️