رمان شاه خشت
نویسنده : پاییز
ژانر : عاشقانه
قیمت : 29000 تومان
رمان شاه خشت
️️️️ ️️️ ️️ ️ _خشت آب دهانم را قورت دادم. شاید تلاش میکردم ارتباط این صورت استخوانی، تهریش آنکادر شده، چشمانی تیره و موهای سیاه کوتاهش را با خصوصیاتی نظیر وحشی، روانی و مریض تطابق دهم. سمت من آمد، شاید برایش چند قدم بلند خرج برداشت. _ تو کی هستی؟ _ من؟ ببخشید نازی، یعنی فرناز مریض بود، من بهجاش اومدم. به چشمانم خیره شد. مردی که زندگی مرا برای همیشه تغییر داد؛ فرهاد جهانبخش. چشمانش باریک شدند، شاید فقط چند ثانیه، انگار مشغول فکر کردن شد و… پوفی از دهانش خارج شد و صدا زد: _ ابراهیم. مباشرش بود، نوکر خانهزادش یا هر صیغهٔ دیگری... مردی کت و شلوارپوش و کمی چاق بهسمت سرسرا آمد. نگاهش بین من و رئیس روانی در حرکت بود. برای توضیح گفتم. _ ببخشید، راننده منو پیاده کرد، منم هرچقدر صدا زدم، کسی نبود... نمیدونستم باید چکار کنم. ابراهیم نیشخندی زد که با تحکم صدای فرهاد در نطفه خفه شد. _ امروز اوضاع مناسب نیست. راننده بگیر، خانوم رو برسونن خونهشون. هنوز اولین قدم را بهسمت در برنداشته بودم که ماشینی در محوطه باغ، جایی درست روبهروی پلهها توقف کرد. اینبار دست فرهاد لای موهایش فرورفت و چنگ شد. ️ ️️ ️️️ ️️️️